بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب آتوسا | صفحه ۱۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب آتوسا

بریده‌هایی از کتاب آتوسا

۴٫۵
(۲۵۰)
ـ دلتان شکست؟ ـ دلی که خریدار ندارد، شکسته و نشکسته‌اش یکی است.
🍀BAHAR🌴
بانو پرین به او گفته بود می‌تواند از اندوهی که بر سینه‌اش سنگینی می‌کند، بکاهد و او هنوز این سخن را باور نداشت چرا که نمی‌توانست بپذیرد، روزی به از دست دادن همه‌ی آن‌هایی که دوست داشته، خو می‌کند.
🍀BAHAR🌴
سرآغاز پیدا کردن، گمشدگی است.
🍀BAHAR🌴
آتوسا گفت: ـ گفتار شما را می‌شنوم و با این همه دلم ساز خود را می‌زند. باور نمی‌کنم چیزی فراسوی زمین و زمان باشد که به اندوه من پایان دهد. پرین گفت: ـ بانوی من! این راه شنیدنی نیست، رفتنی است. به زمانی بیاندیشید که زنی، مردی را دوست دارد. اگر آن بانو در خانه بنشیند، به جایی نخواهد رسید. باید از آن چهار دیواری که ما را به بند می‌کشد بیرون زد و به دیدار یار رفت. شناخت، بدون تلاش به دست نمی‌آید.
🍀BAHAR🌴
تن، جایگاه روان در این جهان است و با مرگ این دو یار از هم جدا می‌شوند. تن می‌پوسد و روان جاودانه می‌شود. هر چند با چشم نمی‌توانیم روان درگذشتگان را ببینیم، با این همه، دل‌هایمان بودنشان را درمی‌یابد. هم‌چون میوه‌هایی که در زمانی کوتاه به میان ما آمدند و بیرون رفتند و اگر چه ما اکنون، هندوانه را نمی‌بینیم، بوی‌اش دریافت می‌شود. پس دریافت ما فراتر از آن‌چه که می‌بیند، باور می‌کند.
🍀BAHAR🌴
شگفتا از مردم دو پا، آشکار نیست جهان را به کدام سو می‌برند!
🍀BAHAR🌴
شاهدخت به دلاورانی که در برابرش، شهر و دیار خود را پشت سر می‌نهادند، نگریست و از خود پرسید جیره یک سرباز چه اندازه است که بر پایه‌ی آن باید پهنای کشور را با پای پیاده بپیماید و از کوه‌ها و دشت‌ها با آن کوله‌بار سنگین گذر کند تا تن بدون زره را در برابر تیغ دشمنان سپر کند؟
🍀BAHAR🌴
شما ایزد میترا را همواره ستایش کرده‌اید با این همه شاید ندانید که او نماد مهرورزی است. او در باور ما هزاران چشم دارد. یکی برای تن و روان خود، دیگری برای همسر و فرزند، سه دیگر برای همسایه و چشم‌های دیگر برای کسانی که هرگز در اندیشه‌ی ما نمی‌گنجند و آنان را نمی‌شناسیم. او نماد اندیشه‌ای است که از پوسته‌ی خودپرستی‌ها بیرون می‌رود و می‌تواند مردم را فراتر از گروهبندی‌های خودی و بیگانه دوست بدارد. یک چشم به خود و نهصد و نود و نه تا برای مهرورزی به دیگران دارد. دخترم جهان بدون مهر و شادی مردم ارزشی ندارد و خاک به خودی خود، تو را به کار نمی‌آید. بیاندیش کشوری را بدون مردمانش به تو بسپارند، به زودی آن را رها می‌کنی و به نزدیک‌ترین آبادی پناه می‌بری. شاید این راز نهان تو را به کار آید: من از راه مهر ورزیدن به مردم، به مهر بی‌کرانه پیوستم.
🍀BAHAR🌴
پیش از این می‌پنداشت، مهرورزی هم‌چون کوهی می‌ماند که به هنگام بر زبان آوردن دوستت دارم، بر نوک آن چیره می‌شود و اکنون می‌دید با هر گامی که برمی‌دارد، بزرگی و گستردگی کوهستان را روشن‌تر از پیش درمی‌یابد.
🍀BAHAR🌴
ـ آیا سخنانی که پیش از این هزاران بار شنیده‌اید شما را شگفت‌زده می‌کند؟ ـ نه. ـ شما از گفتاری که برای نخستین بار می‌شنوید، به شگفت می‌آیید. دخترم! این را بدان که انسان‌های هوشیار توانایی به زبان راندن سخنان تازه را دارند. همین نوآوری‌ها، جهان را به جنبش وا می‌دارد. پیگیری رفتارها و باورهایی که پیش از این بدان خو کرده‌ایم، هنری به شمار نمی‌آید.
🍀BAHAR🌴
رکسانا گفت: ـ آیا شما در میان بزرگان و نامداران کسی را می‌شناسید که بگوید از جنگ و گریز بیزار است؟ اگر چنین مردی هم در کاخ رفت و آمد کند، از هراس آن‌که او را ترسو بنامند، خاموش می‌ماند و پندارش را آشکار نخواهد کرد. ما در زمانی زندگی می‌کنیم که زور بازو، هنری مردانه و زیبایی و زایایی، برترین هنر زنان است. آتوسا با ناخشنودی گفت: ـ پس چرا مرا به راهی می‌کشید که خودتان آن را باور ندارید؟ شما همواره تلاش کرده‌اید تا بانویی زیبا از من بسازید و اکنون می‌گویید که آن را هنر یک زن نمی‌دانید. رکسانا گفت: ـ زیرا مرزی ژرف، آن‌چه هست را از آن‌چه باید باشد، جدا می‌کند.
🍀BAHAR🌴
بهترین دست‌آوردهای زندگی شما چه چیزهایی هستند؟ ـ شادی مردمان و نام نیکی که از ما در یادها می‌ماند.
مریم
زندگی تلاشی است برای نزدیک کردن آن‌چه هست، به آن‌چه آرزو داری.
مریم
کاریزهایی که گاهی تا ژرفای ۱۲۰ متری زمین پایین رفته‌اند، هنوز هم در دقیقه ۲۰۰ تا ۳۰۰ لیتر آب گوارا به مردم آفریقا پیشکش می‌نمایند. هزاران کیلومتر دورتر از پارس آبی بر گستره‌ی بیابان روان است که سرچشمه‌ی آن را در هزاره‌های گمشده‌ی ایران باید جست.
راضیه
تنها کسی که در مرداب می‌میرد، سرانجام بخشی از آن آبگیر می‌شود و آنان که آزادانه از کناره‌ها گذر می‌کنند، هرگز در نخواهند یافت نیلوفرهای آبی، ریشه در هستی کدام گمشدگان دارند.
راضیه
بازنده‌ی میدان هستی می‌شویم آن‌گاه که مهر ورزیدن را که تنها بهانه‌ی زیستن است و پیشکشی اهورایی است در پیمانه‌ی گیتی می‌ریزیم و درخشندگی‌اش رابه خاک می‌آلاییم.
راضیه
زندگی تلاشی است برای به هم رساندن آرزوهای درون با جهان پیرامون.
راضیه
همه‌ی اندیشه‌های ما از آن‌جا سرچشمه می‌گیرد که زندگی را دو بخش کرده‌اند: نخست، آن کارهایی که می‌توانیم برای بهبود روزگار خویش انجام دهیم و دیگر، بخشی که در میدان توانایی ما نیست. نشستن و پیوسته به ناتوانی‌ها اندیشیدن، امید و نیروی ما را از بین می‌برد. بنابراین پسندیده است، به کارهایی که در میدان توانایی ما هست، بپردازیم.
راضیه
این سخن زرتشت را به یاد آورید که «راستی را بخواهیم برای پیوستن به راستی» او هرگز نگفت به راه راست برویم تا سختی نبینیم و آسوده زندگی نماییم.
راضیه
و فراگرفته بود که مهربانی و داد و دهش همه‌ی خواسته‌های او را برآورده نمی‌سازد. خشم، فریاد و ایستادن در برابر ستم، بخش‌هایی از زندگی است که نباید به فراموشی سپرده شوند.
سپیده

حجم

۲٫۶ مگابایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۶۴۸ صفحه

حجم

۲٫۶ مگابایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۶۴۸ صفحه

قیمت:
۱۵۰,۰۰۰
۷۵,۰۰۰
۵۰%
تومان