بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب نجواگر | صفحه ۹ | طاقچه
کتاب نجواگر اثر الکس نورث

بریده‌هایی از کتاب نجواگر

نویسنده:الکس نورث
انتشارات:نشر نون
امتیاز:
۴.۰از ۱۹۴ رأی
۴٫۰
(۱۹۴)
ممکن است دربارهٔ چیزی وحشت‌زده و ناراحت باشی و فکر کنی خوابیدن غیرممکن است، اما بالاخره، خوابت می‌برد و وقتی صبح بیدار می‌شوی آن احساس برای مدتی از بین رفته است، درست مثل توفانی که میانه‌های شب می‌آید و می‌گذرد. یا شاید هم مثل بیهوش شدن قبل از عمل بزرگی در بیمارستان باشد... که گاهی اوقات، پیش می‌آمد.
کیان
اگر کنار شمشیر زندگی کنی، با شمشیر هم خواهی مرد.
کیان
وقتی مثل او تنها و ساکت باشی، دنیا می‌تواند جای بی‌رحمی برایت باشد
کاربر ۴۲۵۵۹۵۴
به‌جای جواب دادن به او، توجهم را به کارتنی برگرداندم که پیش رویم بود. به استخوان‌های داخلش. به جمجمهٔ کوچکی که به من خیره شده بود. و به پروانه‌های خوش‌رنگی که آنجا نشسته بودند، بال‌هایشان به‌آرامی تکان می‌خوردند، مثل تپش قلب یک بچهٔ غرق در خواب
کاربر ۳۷۸۲۶۳۸
همیشه یادت باشه... اگه لای در باز باشه، توی یه چشم‌به‌هم‌زدن، نجواها توی گوشت حرف می‌زنن.
کاربر ۳۷۸۲۶۳۸

حجم

۳۴۲٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۳۷۴ صفحه

حجم

۳۴۲٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۳۷۴ صفحه

قیمت:
۵۹,۰۰۰
۲۹,۵۰۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل۱
...
۸
۹
صفحه بعد