۴٫۱
(۲۰۴)
خوبی خوابیدن همین بود. انگار چیزها را پاک میکرد. دعواها، نگرانیها و همه چیز را میشست. ممکن است دربارهٔ چیزی وحشتزده و ناراحت باشی و فکر کنی خوابیدن غیرممکن است، اما بالاخره، خوابت میبرد و وقتی صبح بیدار میشوی آن احساس برای مدتی از بین رفته است، درست مثل توفانی که میانههای شب میآید و میگذرد. یا شاید هم مثل بیهوش شدن قبل از عمل بزرگی در بیمارستان باشد... که گاهی اوقات، پیش میآمد. بابایی این را به او گفته بود. دکترها تو را بیهوش میکنند و تو دیگر اتفاقات و بلاهای وحشتناکی را که سرت میآید نمیبینی و وقتی به هوش میآیی و بیدار میشوی، حالت بهتر شده.
zhrayzdi
فاصله کمکش کرده بود تا همه چیز را درک کند. دیدن چیزها از راه دور، همیشه، فهمیدن اصل ماجرا را راحتتر میکرد.
بیتا
حقیقتِ هر چیزی همانقدری که میتواند در حقایق موجود دربارهٔ آن باشد، میتواند در حس و احساسی که برمیانگیزاند هم باشد.
Negin
وقتی قرار است با چیز وحشتناکی روبهرو شوی، بهتر است هرچه زودتر اتفاق بیفتد. هر چقدر هم که وحشتناک باشد، بالاخره، باید پیش بیاید و زودتر مواجه شدن با آن این حسن را دارد که مدام در ذهنت تصورش نمیکنی.
lonelyhera
این کاری بود که موجودات میکردند. حتی در سختترین شرایط، به زندگی ادامه میدادند.
Farhadmarch
اگر کنار شمشیر زندگی کنی، با شمشیر هم خواهی مرد.
Farhadmarch
قسمتهایی از در ورودی خانه با رنگ سفید نقاشی شده بود، اما خیلی جاها پوستهپوسته بود و این صحنه، برای پیت، تداعیکنندهٔ صورت پیرزنی بود که آرایش صورتش ماسیده بود و داشت ورمیآمد.
کاربر ۳۷۸۲۶۳۸
دلم میخواست با او باشم و او هم دلش میخواست با من باشد و بهنحوی، میان خودمان راهی پیدا میکردیم تا به هم برسم.
کیان
شیطان برای آدم بیکارْ کار درست میکند.
فکرهای بد برای ذهنهای خالی است.
Shaghayegh
پشیمان ـ حتی میشد گفت خجالتزده ـ به نظر میرسید، اما یادم حرف مادرم افتادم که همیشه میگفت معذرتخواهی و توضیح دادن بیشتر برای خود آدمهاست تا دیگران، و حس کردم دلم میخواهد به کارن بگویم میتواند برود و بعداً، پیش خودش احساس بهتری پیدا کند.
shayestehbanoo
حجم
۳۴۲٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۷۴ صفحه
حجم
۳۴۲٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۷۴ صفحه
قیمت:
۵۹,۰۰۰
تومان