بریدههایی از کتاب مثل نهنگ نفس تازه می کنم
۴٫۵
(۳۵۸)
پشم زرین نماد قدرته، قدرتی که زن باید بهدست بیاره، اما نباید خودش رو توی این مسیر نابود کنه. چطور میشه هم قدرت داشت و هم مهربون بود؟ این تکلیف زن در مرحلۀ دومه. اگر زنها همچنان بر ابراز نیاز یا خشم متمرکز باشند، کسی حرفشون رو نمیفهمه و فقط به خودشون آسیب میزنند. زنها برای بهدست آوردن قدرت، باید به زبانی غیر از خشم و ابراز نیاز، سخن بگن.
حُرّه_عین
وقتی مشکلات و افکارت را دستهبندی کنی، حتی اگر هنوز آنها را حل نکرده باشی، بازهم زندگی جای بهتری میشود.
حُرّه_عین
اگر پدرم فقط مرا بهعنوان دختر خانه نمیخواست، اگر امیریل فقط مرا بهعنوان مادر بچههایمان نمیخواست، اگر سرهنگ فقط مرا بهعنوان یک کارمند نمیخواست، اگر همۀ مردها باورمیکردند که هر زن میتواند وجودی تودرتو باشد، این لطیفِ قدرتمند، این ظریفِ مقاوم را باورمیکردند و نمیخواستند هرکدام به نفع اعتقاداتشان چیزی از او بکنند و دور بیندازند، شاید سقفها پنجره میشدند و امنیت و آزادی باهم صلح میکردند.
حُرّه_عین
گاهی در زندگی مجبور میشوی از چیزی ببخشی که خود به آن محتاجی، مثل من که آشوبم و همین یک ذره آرامشم را به او میبخشم. شاید تفسیر «ینفقون مما تحبون» همین باشد.
حُرّه_عین
به سپیده حرفی نزدم، چون فهم مثل میوه باید آرامآرام برسد. طول میکشد تا آدم بفهمد چیزهای مهمتری توی این دنیا برای حرص خوردن هست.
یه نفر
این من بودم که بیش از نیاز آدمهای اطرافم، توی کاسهیشان مهر میریختم و وقتی سرریز میشد، بالای سر مِهرِ بر زمین ریخته شیون و زاری میکردم.
یه نفر
آدمیزاد یه بار بیشتر زندگی نمیکنه، ولی خودش با خودش میتونه کاری کنه که روزی هزار بار بمیره!
zmoghani
در آرزوی یار دلآزار کس نبود/ این رسم تازه را به جهان ما گذاشتیم
yas6453
خانوم امیرخانی، میدونم مثل من برای شما زیاده، اما مثل شما برای من نیست.
ب. قاسمی
عجیب است در یک نفر دو قلب بتپد و دو عقل بشکفد
ب. قاسمی
اگر ازدواج نیمی از دینداری باشد، حتماً مادری نیمی از عرفان است.
کاربر ۵۱۱۸۴۹۳
«وقتی از شوهرت دلچرکی، از شیطون به خدا پناه ببر. شیطون از دعوای زن و مرد خوشش میآد.»
اشتیاق
«کاری که دوست داری خدا برات انجام بده خودت انجام بده. اگه دوست داری خدا ببخشدت، اول خودت خودت رو ببخش. اگه دوست داری خدا نوازشت کنه، دستی که مال خداست رو بکش به سرت.»
اشتیاق
اندوه مثل راهزنی با لباسِ مبدلِ گدایی سر راه میایستد و از آدم چیزی میطلبد؛ چیزی را از حال میگیرد و به گذشته اضافه میکند، به گذشتهای که درگذشتهاست.
اشتیاق
خوبیها هم اگر تلنبار شوند، میگندند. چشمه اگر باشی، برای خودت راهی پیدا میکنی تا دریا، بیدغدغۀ اینکه تشنهها جلوتر صف کشیدهاند یا نه.
بهاره خیرآبادی
ارزش هر دلی به حرفهایی است که برای نگفتن دارد
بهاره خیرآبادی
دیشب به آقا میثم گفتم نمیدونم این دختِر چه دردی به دلشه که هر دفعه دری خونهش میزِنم، یه چشِش اشکه یه چشِش خون. دعاش کن خدا حاجِتی دلشا بده. گفت که معلومم نیست دردش دوا شه، حتی اگه حاجِتش روا شه.
reihaneh
زخم زخم است؛ درمان هم که بشود، جایش میماند
zar.afrooz
فنجان را که هنوز گرم است روی پیشانی میگذارم.
خیلی گم و گیجم. این روزا هی دفتر خاطراتم رو میخونم تا خودم رو یادم بیاد. یادم رفته کی بودم.
دستهایش را با حوله خشک میکند.
بزرگواریهات رو یاد خودت بنداز، نه بزرگیهات رو. آزادگیهات رو یاد خودت بنداز، نه آزادیهات رو.
اناربانو
بیبی پشت دستم را نوازش میکند.
مادر، پامون رو قالیشونه، دستمون تو سفرهشون، گوشتمونم که زیر دندونشون. نمیشه بیشتر از این گفت.
اناربانو
حجم
۴۷۵٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۴۸۴ صفحه
حجم
۴۷۵٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۴۸۴ صفحه
قیمت:
۹۵,۰۰۰
۲۸,۵۰۰۷۰%
تومان