بریدههایی از کتاب ابن مشغله (داستان یک زندگی، جلد اول)
۴٫۰
(۱۷۸۵)
«قلب، خاک خوبی دارد.
در برابر هر دانه که در آن بنشانی، هزار دانه پس میدهد.
اگر ذرّهیی نفرت کاشتی، خروارها نفرت درو خواهی کرد.
و اگر دانهیی از محبّت نشاندی،
خرمنها بر خواهی داشت…»
ریحانه
«قلب، خاک خوبی دارد.
در برابر هر دانه که در آن بنشانی، هزار دانه پس میدهد.
اگر ذرّهیی نفرت کاشتی، خروارها نفرت درو خواهی کرد.
و اگر دانهیی از محبّت نشاندی،
خرمنها بر خواهی داشت…»
Noun.
من هیچ وقت نتوانستم آدمهایی به خوبی کارگرهای چاپخانه پیدا کنم. فکرش را بکنید که از صمیمیّت و دوستی یک شبه روشنفکر تا صمیمیّت و رفاقت یک کارگر چاپخانه چه فاصلهی عمیقی وجود دارد.
Amin D
یعنی هر آدمی که میخواهد به هر دلیلی و به هر شکلی __ و در هر جبهه __ درگیر شود، باید بتواند زنده بماند و برای زندهماندن، به نان احتیاج هست، و برای جواب گفتن به این احتیاج باید از عهدهی کارهای مختلفی بر بیاید تا اگر از یک طرف، سرش را به سنگ زدند، از طرف دیگر بتواند پول در بیاورد و دو تا آسپرین بخرد و برای رفع سردرد فرو بدهد، و بعد، بخندد، بخندد، و باز هم بخندد. شما نمیدانید این خندیدن، چقدر مطبوع است…»
Amin D
من همیشه فکر میکنم اگر آیندگان بخواهند تاریخ طبابت زمان حال ما را بنویسند، چه چیز حیرتانگیزی از آب در میآید. طبابت در این مملکت یکی از حیرتانگیزترین پدیدههای تاریخ بشر است. میپرسد: «شغل ایشان چیست؟» جواب میدهد: «دکتر است، دکتر.» میگوید: «خوب… پس الحمدلله درآمد خیلی خوبی دارد.» چیزی که مطرح نمیشود این است که: «پس زندگیاش را وقف بیماران و مردم علیل این آب و خاک کرده…» و امثال این حرفهای مسخرهی احمقانهی قدیمی.
R.ali.H
اگر رسیدن به «صد» هدف ماست و سخن گفتن از «صد» قصد ما، و به دلیل مجموع شرایط __ کمداشتها و ناتوانیها __ نمیتوانیم مستقیماً تا صد بشمریم، چرا پنج بار از یک تا بیست نشمریم؟ شرط اصلی و ثابت ما فقط باید این باشد که به هیچ دلیلی از «صد» چشم نپوشیم و کوتاه نیاییم.
R.ali.H
اگر حس میکنی که ترک این منزل و حرکت به سوی منزلهای دیگر، ممکن است تو را به موجودی تبدیل کند که سودمندیهای مختصری داشته باشی، بار سفر ببند و آسایش این خانه را فرو بگذار.
«راه، بهتر از منزلگاه است.»
مینا
«قلب، خاک خوبی دارد.
در برابر هر دانه که در آن بنشانی، هزار دانه پس میدهد.
اگر ذرّهیی نفرت کاشتی، خروارها نفرت درو خواهی کرد.
و اگر دانهیی از محبّت نشاندی،
خرمنها بر خواهی داشت…»
BookWorm
ما سرزمین غریبی داریم. اگر آن را بشناسی حتماً عاشقش میشوی __ چه باسواد باشی چه کمسواد، چه روشنفکر باشی چه غیر روشنفکر… هر چه باشی، طبیعت پرشکوه و عظیم این سرزمین تو را به زانو در میآورد و با تمام وجود جنگیدن به خاطر آن را به تو میآموزد. از پی دیدن و شناختنش دیگر نمیتوانی در مقابل آن بیتفاوت بمانی، دیگر نمیتوانی نسبت به آن غریبه باشی و به آن فکر نکنی، نمیتوانی چمدانت را ببندی و خیلی راحت بگویی: «میروم امریکا، میروم جایی که کار و مزد خوب وجود دارد، میروم و خودم را خلاص میکنم.» نمیتوانی زخمش را زخم خودت ندانی، دردها و غصّههای مردمش را دردها و غصّههای تن و روح خودت ندانی،
مریم اژدری
به گمان من هر آدمی را کلّهشقّیهایش میسازد، یعنی به اعتبار مقدار کلّهشقّیاش، آدم است.
مریم اژدری
«قلب، خاک خوبی دارد.
در برابر هر دانه که در آن بنشانی، هزار دانه پس میدهد.
اگر ذرّهیی نفرت کاشتی، خروارها نفرت درو خواهی کرد.
و اگر دانهیی از محبّت نشاندی،
خرمنها بر خواهی داشت…»
مریم اژدری
اگر روح تو، درون تو و قلب تو به چیزی متعالی و اخلاقی وابسته است و نه به مسائل آلودهی معیوب، تو سالم و مستقل و آزادمنشی؛
|ݐ.الف
اگر به راستی همه چیز باید دگرگون شود، یک دگرگونی اخلاقی و معنوی مقدّم بر همه چیز است.
|ݐ.الف
«حال» را میشود با درد گذراند؛ امّا تصوّر دردآلود بودن آینده و دوام بدون دگرگونی «حال» ، انسان را از پا در میآورد. بهشت، وعدهی کاملی نیست.
|ݐ.الف
من همیشه فکر میکنم اگر آیندگان بخواهند تاریخ طبابت زمان حال ما را بنویسند، چه چیز حیرتانگیزی از آب در میآید. طبابت در این مملکت یکی از حیرتانگیزترین پدیدههای تاریخ بشر است. میپرسد: «شغل ایشان چیست؟» جواب میدهد: «دکتر است، دکتر.» میگوید: «خوب… پس الحمدلله درآمد خیلی خوبی دارد.» چیزی که مطرح نمیشود این است که: «پس زندگیاش را وقف بیماران و مردم علیل این آب و خاک کرده…» و امثال این حرفهای مسخرهی احمقانهی قدیمی
کاربر ۱۱۵۸۹۵۷
تخصّص خیلی خوب است و آدم متخصّص را با لگد از هیچ کجا نمیاندازند بیرون.
حاج عرفان
برای بچّهها کارکردن، برای آینده کارکردن است. برای بچّهها کارکردن، به دنیای آینده رفتن است. در خدمت کودکان بودن، در خدمت اجزاءِ سالم جمیع مذاهب و مکتبهای اجتماعی و سیاسی بودن است.
Fs
زندگی، مِلکِ وقف است دوست من!
محمدرضا معینی
برای بچّهها کارکردن، برای آینده کارکردن است. برای بچّهها کارکردن، به دنیای آینده رفتن است. در خدمت کودکان بودن، در خدمت اجزاءِ سالم جمیع مذاهب و مکتبهای اجتماعی و سیاسی بودن است.
ملیکا بشیری خوشرفتار
به گمان من مدرسهیی که با پول دزدی بنا شود، حقّالسّکوتی است که دزد به جامعهاش میدهد __ فقط به این امید که راه دزدیهای آیندهاش بسته نشود. پیراهنی که با پول رشوه و باج بر تن بچّهی برهنه و یتیمی پوشانده شود، حقّالسّکوتیست که انسان به خداوند خود میدهد تا اگر __ خدای نکرده __ بهشت و جهنمی وجود داشت، یک دفتر تمام سیاه پیش روی قاضی القضّات بارگاه الهی نگذارند و نگویند: «این بیآبرو، با آن همه ثروت، حتّی پیراهنی بر تن یتیمی نکرده است.»
ملیکا بشیری خوشرفتار
حجم
۹۶٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۶
تعداد صفحهها
۱۱۲ صفحه
حجم
۹۶٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۶
تعداد صفحهها
۱۱۲ صفحه
قیمت:
۷۰,۰۰۰
تومان