بریدههایی از کتاب ابن مشغله (داستان یک زندگی، جلد اول)
۴٫۰
(۱۷۸۴)
جامعه، مردم، ملّت… اینها همیشه کمی دیر متوجّه میشوند و قهرمانان و دلیران خود را دیر به جا میآورند.
دانور🌱
من عیسی رشتهی مریم بافته نبودم.
ما همه کسانی بودیم که به همّت تغییر خطّمشی، نان میخوردیم.
دانور🌱
اگر به راستی همه چیز باید دگرگون شود، یک دگرگونی اخلاقی و معنوی مقدّم بر همه چیز است.
دانور🌱
ایران را سخت و بیحساب دوست داشتن، محکومیّت من است؛ همه جای ایران و همیشهی ایران را.
دانور🌱
برای بچّهها کارکردن، برای آینده کارکردن است.
کاربر ۱۱۶۳۴۱۱
ثروت از پوست موز خطرناکتر است. همچو زمینت میزند که هزار جا شکسته بر میخیزی؛ تازه اگر بتوانی برخیزی.
کاربر ۱۱۶۳۴۱۱
اگر، در روزگاری که شبهروشنفکران، ناامیدی را دکّان کردهاند و وسیلهی کسب، امید چیزی جز بلاهت به شمار نمیآید، ابنمشغله کتباً اقرار میکند که «به بلاهت امید آراسته است.»
Moon
کلّهشقّی، زندگی را به طرز خاصّی شیرین و دردناک میکند؛ امّا گذشته از مزهی زندگی، به آن مفهوم میدهد، رنگ میدهد، و شکل قابل قبول و ستایش میدهد.
me
راستی چرا هیچ مریضی حق ندارد به پزشک بگوید: «نسخهات مرا خوب نکرد. پولم را پس بده!» یا «نسخهات حال مرا فقط کمی بهتر کرد. بنابراین نصف پولم را پس بده!» هیچ میدانید که اگر روزی چنین چیزی رسم بشود، بدون تردید همهی دکترها __ حتّی بیاستعدادترینشان __ به فکر معالجهی جدّی مریضهایشان میافتند؟ یعنی قضیّهی طب و معالجه به کلّی شکل دیگری پیدا میکند؟
❤ محمد حسین ❤
اگر «انتخاب» مطرح باشد تازه از این لحظه شروع میشود، لحظهیی که انسان حس میکند آنچه باید باشد و میتوانسته باشد، نشده است؛ لحظهیی که میتواند به تفکّری عادلانه دربارهی گذشته و آیندهی خویش بپردازد، و اگر باور میکند که تباه یا مسخ شده، باز گردد و حرکت تازهیی را آغاز کند، و یا وا بدهد و تسلیم شود.
❤ محمد حسین ❤
ما، قبل از هر چیز، به یک رستاخیز اخلاقی نیازمندیم. فقط همین.
اگر به راستی همه چیز باید دگرگون شود، یک دگرگونی اخلاقی و معنوی مقدّم بر همه چیز است.
ما، دستکم، در این مورد خاص، دیگر احتیاجی به غرب نداریم.
میتوانیم برگردیم و مثل ایرانیهای قدیم زندگی کنیم، یعنی رفتار کنیم. همین کافیست.
مامان آرش
اصلاً اگر کسی پیدا شود که خودش به زبان خودش بگوید: «من خیلی خوشبرخورد یا خوشبیان نیستم» حتماً بیمار روانیست.
sherhan
از این حرفها که بگذریم، باید قبول کنیم که مردم ما، هم عادلند و هم عاقل. عادلند، چون به هر کس به قدر سهمش احترام میگذارند __ احترام واقعی و قلبی را میگویم؛ و عاقلند، چون میبینند و حس میکنند که این خرده نوابغ روشنفکر __ که زیر دست و پا ریختهاند __ حقیقتاً متعلّق به آنها نیستند، درد آنها را حس و لمس نمیکنند، با دنیای آنها مطلقاً بیگانهاند، قدم مؤثّری برای بهزیستی و ساختمان بخشیدن به زندگی و آیندهی آنها برنمیدارند، با آنها یکی نیستند و با اینگونه رفتار که دارند، نمیتوانند باشند.
FGh02
میکوبید و ایمان داشت که سر، هزار بار سختتر از سنگ است
sh.taa
راستی چرا هیچ مریضی حق ندارد به پزشک بگوید: «نسخهات مرا خوب نکرد. پولم را پس بده!» یا «نسخهات حال مرا فقط کمی بهتر کرد. بنابراین نصف پولم را پس بده!» هیچ میدانید که اگر روزی چنین چیزی رسم بشود، بدون تردید همهی دکترها __ حتّی بیاستعدادترینشان __ به فکر معالجهی جدّی مریضهایشان میافتند؟ یعنی قضیّهی طب و معالجه به کلّی شکل دیگری پیدا میکند؟
جوان انقلابی
به گمان من هر آدمی را کلّهشقّیهایش میسازد، یعنی به اعتبار مقدار کلّهشقّیاش، آدم است.
Fsh_sa
«حال» را میشود با درد گذراند؛ امّا تصوّر دردآلود بودن آینده و دوام بدون دگرگونی «حال» ، انسان را از پا در میآورد. بهشت، وعدهی کاملی نیست.
Fateme
کار باید در انتظار انسان باشد نه انسان در انتظار کار.
fati
من نمیخواهم توی دو تا اتاقم، پر از آشغالها __ و یا حتّی جواهراتی __ باشد که من و زنم آنها را انتخاب نکردهییم. من یا عرضهی آن را دارم که خودم، با دست خودم و با کمک زنم زندگی را درست کنم و یا عرضهاش را ندارم که بهتر است خجالت بکشم و با امید به کادوهای بستهبندیشدهی آن نازنینها، دست به چنین عمل خطیری نزنم.
(!_!) hana🌱
آدم کلّهشق باج نمیدهد، باج نمیگیرد، دزدی نمیکند، با دزدها کنار نمیآید، به دوستانش و به میهنش خیانت نمیکند، برای هر بیگانه هر دشمن و هر ارباب، دم تکان نمیدهد،
Amin Sardar
حجم
۹۶٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۶
تعداد صفحهها
۱۱۲ صفحه
حجم
۹۶٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۶
تعداد صفحهها
۱۱۲ صفحه
قیمت:
۷۰,۰۰۰
تومان