بریدههایی از کتاب شهید فاتح در آیینه اندیشه
۵٫۰
(۶)
علت ساختن و پرداختن اینگونه روایات این است که خلیفه (یزید) را از آن همه جنایت که در کربلا بهدستور او صورت پذیرفت، دور سازند تا در ادامه بهراحتی بتوانند یزید، معاویه و سه خلیفۀ پیشین را (ابوبکر، عمر و عثمان) که زمینهساز خلافت یزید بودند، از این فاجعۀ مصیبتبار و تکاندهنده تبرئه کنند؛ چراکه اساس این مکتب را همین تبرئه و تقدیس خلفا تشکیل میدهد. از دیدگاه اسلام خلافتی و مذهب سقیفه، باید همۀ اصحاب را عادل دانست و در کار آنها چون و چرا نکرد؛ اگرچه کارشان به کشتن همۀ اصحاب کسا و آل عبا (حضرت زهرا، امامعلی، امامحسن و امامحسین علیه السلام) یا به فاجعۀ عاشورا بینجامد.
S
محدثان و پیشینیان، بیشتر ازسر تعبد و با استناد به ظاهر اخبار و احادیث، رأی خود را ابراز کردهاند. آنان به تحلیل حوادث و تفسیر احادیث نپرداختهاند و گاه تنها با انتخاب عنوانی، عقیدۀ خود را اظهار کردهاند. برای نمونه، ثقةالاسلام کلینی (م: ۳۲۹ق) بابی را در کتاب الحجّة اصول کافی با نام «باب أن الائمّه علیه السلام یعملون متی یموتون و أنّهم لا یموتون إلا بإختیارٍ منهم» ترتیب داده، با آوردن روایتهایی عقیدۀ خود را بیان کرده است.
S
این همان بود که حسین میخواست آن را برای همگان افشا سازد و نسلهای بعدی را از آن آگاه گرداند. از یزید میپرسید آنگاه که میگفت: وای بر شما! آیا مرا برای مقتولی که از شما کشتهام، میکشید و یا برای مالی که از شما استهلاک کردهام و یا به قصاص جراحتی؟
آری، آنها او را برای بیشتر از اینها میخواستند بکشند. بهخاطر آنچه نمرود، ابراهیم خلیل را و فرعون، موسای کلیم را و ابوسفیان محمد حبیب خدا را و معاویه علی مرتضی را میخواست بکشد. آنها میخواستند در روی کرۀ زمین چیزی که بتوان به آن دین و ایمان و عدالت و انسانیت گفت، وجود نداشته باشد و حسین نمیگذاشت و جز دین نمیخواست؛ برای اینکه پیش حسین چیزی بزرگتر از دین نبود؛ برای اینکه دین از ارواح و از پیامبران و اوصیای پیامبران بزرگتر است. چقدر پیامبر که برای حفظ دین، جانش را فدا کرد و چقدر پیشوای الهی که برای حمایت و صیانت دین به پیشواز شهادت رفت. بیگمان چیزی یا کسی با عظمت دین برابری نمیکند؛ چراکه عظمت دین از عظمت خداست؛ خدایی که چیزی همانند او نیست: (لیس کمثله شیء) .
S
وی اضافه میکند:
بلکه روشن است که اگر هم آن حضرت علیه السلام با آنها میساخت و با آنها بیعت میکرد، بهعلت عداوت شدیدشان و کثرت وقاحتشان باز او را به حال خود نمیگذاشتند؛ بلکه به هر حیلهای بود، او را ترور میکردند و به هر وسیلهای که بود، او را میکُشتند. در آغاز کار، بیعت را فقط برای این به او پیشنهاد میکردند که میدانستند او در این کار با آنها موافقت نخواهد کرد. آیا مروان را نمیبینی که چگونه پیش از بیعتخواهی به والی مدینه، کشتن او را پیشنهاد میدهد و عبیداللهبنزیاد، علیه لعائن الله الی یوم التناد، میگفت: «به او پیشنهاد کنید که به فرمان ما فرود آید تا بعد ببینیم که با او چه باید بکنیم.» آیا نمیبینی که به مسلمبنعقیل امان داد و سپس او را کشتند.
S
وقتی عبیداللهبنزیاد، لعنة الله علیه، وارد شهر شد و فهمید که مسلم در خانۀ هانیبنعروة مرادی علیه السلام است و نیز فهمید که شریکبناعور هم در خانۀ هانی است، برای عیادت شریک به آنجا آمد. پیشتر، شریک با مسلمبنعقیل توافق کرده بودند که ابنزیاد لعین را هنگام حضور در بالین شریک بکُشند و مقدمات کار را فراهم ساخته بود؛ اما مسلم درحالیکه بهآسانی امکان این کار را داشت، اقدام نکرد و پس از فوت فرصت، به شریک عذر آورد که این کار ترور ناجوانمردانه بود و چون پیامبر (ص) فرموده: ایمان مانع از ترورکردن است، وی نمیتوانست این کار را بکند.
از این قسمت چنین میتوان دریافت که گویی علت اصلی پیروزی ابنزیاد و تحقق فجایع بعدی از اینجا ناشی میشود که مسلمبنعقیل در آن فرصت طلایی ابنزیاد را نکشت. دراینخصوص استاد عابدین، عاشوراپژوه معاصر، تحقیق شایستهای انجام داده که در اینجا از موضوع بحث ما خارج است.
S
نخستین دانشمندی که حکمت و فلسفۀ قیام حسینبنعلی علیه السلام را «امربهمعروف و نهیازمنکر» دانسته، تاآنجاکه ما تحقیق کردهایم، قاضی عبدالجبّار معتزلی است که در سدۀ چهارم و پنجم میزیسته
S
در میان این روایتهای جعلی و تحریفآمیز، از همه بزرگتر، دو روایت ساختگی است که با غرضی خاص ساخته و پرداخته شده است:
یکی آن روایت که میگوید حسین خود پیشنهاد کرد که اجازه دهند به شام رود و دست در دست یزید بگذارد. این روایت به این سبب ساخته شده است که در عین کشتن روح عاشورا و خنثیکردن اصل و اساس آن، به حکومت یزیدبنمعاویه نیز مشروعیت بخشد؛ چراکه از دیدگاه مکتب خلفا، مشروعیت حکومت، بیعت مردم با آن است و چون حسین از بیعتنکردن خود با یزید پشیمان شده بود و در آخرین لحظات عمرش، بیعت با یزید را پیشنهاد میکرد، دیگر چه جای انکار میتواند باشد!
دستۀ دوم روایتهایی است که میگوید یزید از کشتهشدن حسین آزرده و ناراحت شد، ابنمرجانه را مقصر دانست و وی را بر این جنایت لعنت کرد و بر مظلومیت اهلبیت گریست و با خاندان حسین و خانوادۀ شهیدان کربلا اظهار همدردی کرد و به خانوادۀ خود دستور داد که سه شبانهروز برای آنها در شام مجلس عزا و ندبه ترتیب دهند و داستانهایی ساختهشده از این دست که بسیار است.
S
در همین کتاب چندینبار در حق امیرالمؤمنین علیه السلام آمده است:
علی برای فرمانبَری از خدا و رسولش نمیجنگید؛ بلکه برای این میجنگید که اطاعت شود!
آیا با این عنادورزی، جز عاشورازدایی و انکار ثارالله، چیز دیگر میتوان انتظار داشت؟ کسیکه دومین شخصیت عالم بشری و بهقول رسولالله (ص) ، «ممسوح بذات الله» را خودخواه بداند، بهیقین سیدالشهدا علیه السلام را جز شورشگر، کسی دیگر نمیانگارد. اما دریغا که متاع کفر و دین بیمشتری نیست و امروز آثار ابنتیمیّه با شمارگان بسیار زیادی در قطعهای گوناگون در ممالک مسلماننشین هر روز منتشر میشود و در لابهلای بیشتر آنها، عاشورازدایی و غدیرستیزی بیداد میکند.
S
و ما رماه اذ رماه حرمله
و انّما رماه من مهدّله
سهمٌ اتی من جانب السقیفه
و قوسه علی ید الخلیفه
f_altaha
دانی چه روز زینب کبری اسیر شد
روزی که طرحِ بیعتِ «منّا امیر» شد
f_altaha
حجم
۲۲۴٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۲۸۰ صفحه
حجم
۲۲۴٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۲۸۰ صفحه
قیمت:
۴۰,۰۰۰
۲۰,۰۰۰۵۰%
تومان