بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب تجربیات مدرسه سادبری‌ولی | صفحه ۲ | طاقچه
کتاب تجربیات مدرسه سادبری‌ولی اثر میمسی سادوفسکی

بریده‌هایی از کتاب تجربیات مدرسه سادبری‌ولی

۴٫۲
(۹)
تعدادی از بچه‌ها در چهار یا پنج سالگی شروع کرده‌اند به خواندن (این از آن حرف‌هایی است که همه دوست دارند بشنوند) و تعدادی دیگر هم در ده یا دوازده سالگی و حتی دیرتر. در مدرسه‌های معمولی وقتی دانش‌آموزی هشت‌ساله نمی‌تواند بخواند، برایش کلاس‌های تقویتی در نظر می‌گیرند و تحت فشار زیادی قرارش می‌دهند. اما اگر سر حرف خود بمانید، همان‌طور که ما طی این سال‌ها سر حرفمان مانده‌ایم، و او را رها کنید و اجازه دهید با سرعت خودش پیش برود، آن «معجزه» حتماً اتفاق می‌افتد.
منکسر
برای اخلاق‌مدار بودن باید حق انتخاب داشته باشید و پای همهٔ مسئولیت‌ها و عواقبش بایستید.
Baseer Koushan
پیش‌فرض اخلاق‌مداریْ مسئولیت‌پذیری است
Baseer Koushan
تصور کلی ما از زندان با تصور کلی‌مان از مدرسه به هم شبیه‌اند. درحقیقت، تقریباً یکسان‌اند. در هر دو رفت‌وآمدها تحت کنترل است و افراد به صف می‌شوند. آزادی اندیشه معنا ندارد. همه باید مطیع باشند و سرپیچی از قوانین تنبیه در پی دارد. گفتن ندارد که حتی سبک معماری زندان‌های مدرن و مدرسه‌های مدرن بسیار به هم شبیه‌اند.
محسن
نظام آموزشی با روشی بسیار حساب‌شده به نیازهای انقلاب صنعتی پاسخ داد. معلمان قرن نوزده دقیقاً می‌دانستند چه هدفی دارند، آنها روی سه مهارت خواندن، نوشتن و حساب تمرکز کرده بودند که نیازهای اساسی ماشین‌آلات صنعتی بودند. آنها به آدم‌هایی نیاز داشتند که بتوانند دستورالعمل‌ها را بخوانند، به میزان مختصری با دیگران ارتباط برقرار کنند و از پس یک حساب‌وکتاب ساده برای کار روزانه بربیایند. بدین شکل، آموزش اجباری متولد شد تا نیازهای خاص و جزئی ردهٔ سنی محدودی از دانش‌آموزان (اساساً ۶ تا ۱۲ ساله) را برآورده کند.
محسن
آزادی انتخاب، آزادی عمل و آزادی پذیرش پیامدهای عمل - این سه، آزادیهای بزرگی هستند که مسئولیت‌پذیری را می‌سازند.
محسن
یادگیری فرایندی است که خودتان باید انجام دهید نه اینکه برایتان انجام دهند
محسن
کودک انسان است و شایستهٔ آن است که مثل انسانی کامل مورداحترام قرار گیرد.
محسن
هیچ‌کاری نکردن در سادبری‌ولیْ انرژی، نظم و تجربهٔ زیادی می‌طلبد. با گذر هر سال در این کار مجرب‌تر شدم و هنوز برایم شگفت‌انگیز است که من و بقیهٔ کارمندان چطور می‌توانیم با تعارضات درونی که ناگزیر پیش می‌آیند، دست‌وپنجه نرم کنیم. تعارض از یک سو بین اینکه به بچه‌ها کمک کنیم، علم و دانشمان را به آنها منتقل کنیم و حکمتی را که با مشقت به دستش آورده‌ایم یادشان بدهیم، و از طرف دیگر اینکه بچه‌ها باید خودشان با پشتکار و سرعت مخصوص خود یاد بگیرند. کمک کردن ما باید به خواست آنها باشد نه خواست ما. هر وقت که کمک می‌خواهند باید کمکشان کنیم نه هر وقت که خودمان صلاح می‌دانیم.
کاربر ۸۹۶۸۷۳
اما چرا وقتی بزرگ می‌شوند دلشوره و حرص‌وجوش‌های ما شروع می‌شود و بگومگوهای ما با بچه‌هایمان تا جایی ادامه می‌یابد که خودباوری ذاتی‌شان را از دست می‌دهند؟ آموزش و نصیحت‌های ما باعث می‌شود آنها همان چیزی بشوند که خیلی از آن می‌ترسیم - آدم‌هایی مقلد، وابسته، ناامن و بی‌اعتمادبه‌نفس. بعد هم تعجب می‌کنیم که چرا چنین بچه‌های ذاتاً باهوشی آن‌قدر ناامیدکننده از کار درمی‌آیند.
کاربر ۸۹۶۸۷۳

حجم

۲۲۵٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۳۶ صفحه

حجم

۲۲۵٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۳۶ صفحه

قیمت:
۷۰,۰۰۰
۶۳,۰۰۰
۱۰%
تومان