بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب ترجمه الغارات | صفحه ۳۵ | طاقچه
تصویر جلد کتاب ترجمه الغارات

بریده‌هایی از کتاب ترجمه الغارات

انتشارات:بیان معنوی
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۵از ۶۹۲ رأی
۴٫۵
(۶۹۲)
آیا این شگفت‌آور نیست که معاویه مُشتی مردم بی‌سروپا و سفله را فرا می‌خواند و آنها اجابتش می‌کنند، بی‌آنکه به آنها مالی بخشیده باشد یا هزینه‌ای به آنها داده باشد، و آنها را در هر سال یک یا دو یا سه بار به هر جا که بخواهد می‌فرستد، و من شما را که مردمی شریف و خردمندید و بقایای مردم دیندار هستید فرا می‌خوانم، اما شما در خانه‌های خود می‌نشینید و از دور من متفرق می‌شوید و از فرمان من سرپیچی کرده و با من مخالفت می‌کنید؟»
زهرا
ای کاش مرگ من فرا برسد -که فرا خواهد رسید- و میان من و شما جدایی بیفتد، که من از همراهی با شما بیزارم. هیچ دینی نیست که شما را جمع کند؟ آیا در وجودتان غیرتی نیست که شما را به خشم بیاورد، وقتی شنیدید که دشمن سرزمین‌های شما را یکی‌یکی می‌گیرد و به شما حمله می‌کند و هجوم می‌آورد؟
زهرا
اما شما را با فریاد بلند و آشکارا ندا دادم و از شما یاری خواستم؛ ولی شما سخن مرا نمی‌شنوید و فرمان مرا اطاعت نمی‌کنید و کارها را به عواقب ناگوار می‌کشانید. شما کسانی هستید که نه به یاری شما می‌توان انتقام گرفت و نه با پایمردی شما می‌توان به مقصودی رسید. پنجاه و چند روز شما را به یاری برادرانتان دعوت کردم؛ مثل شتری که لب‌هایش شکافته باشد و از خستگی بنالد، نالیدید. و مثل کسی که هیچ‌وقت قصد جهاد با دشمن را ندارد و نمی‌خواهد از این راه ثوابی بیندوزد به زمین چسبیدید. سپس از بین شما سپاهی کوچک و پریشان‌حال و ناتوان نزد من آمد. چنانکه گویی آنها را به سوی مرگ می‌کشند و آنها می‌نگرند، اُف بر شما باد!»
زهرا
اگر خدا خیر شما را بخواهد، از آنچه من نمی‌خواهم دوری می‌کنید و به آنچه دوست دارم برمی‌گردید. و در آن صورت است که به آنچه دوست دارید می‌رسید و به آنچه آرزو دارید دست می‌یابید.»
Bany_adam
«مرگ در بستر از هزار ضربهٔ شمشیر سخت‌تر است و این را جبرئیل به من خبر داده است.» این جبرئیل است که آنچه را شنیدید به رسول خدا (ص) خبر داده است.
hemat133
امام صادق (ع) فرمود: برای علی (ع) حلوایی آوردند که از خرما و مویز و روغن درست شده بود. حضرت از آن نخورد. گفتند: «آن را حرام می‌دانید که از آن نخوردید؟» فرمود: «نه، اما می‌ترسم که نفْسم به آن مشتاق شود.» سپس این آیه را تلاوت فرمود: «أَذْهَبْتُمْ طَیباتِکمْ فِی حَیاتِکمُ الدُّنْیا؛ نعمت‌های پاکیزهٔ خود را در زندگی دنیایتان مصرف کردید.»
محمدمهدی سمیعی فرد
امیرالمؤمنین (ع) ماندند. اما به تدریج، رفتن سپاهیان به داخل شهر زیاد شد. به گونه‌ای که جز عدهٔ کمی از بزرگان سپاه، کسی همراه حضرت باقی نماند و لشکرگاه خالی شده بود. کسانی که رفته بودند برنمی‌گشتند، و کسانی که مانده بودند طاقت همراهی حضرت را نداشتند. وقتی حضرت اوضاع را این‌گونه دید، به کوفه وارد شد.
کاربر ۳۷۵۵۴۳۱
نفرین مردم کوفه توسط امیرالمؤمنین (ع)
کاربر ۲۳۰۷۰۷۹
اُف بر شما که از شما غم بسیار در دل دارم. وای بر شما! نه روزی که شما را آهسته فراخواندم و نه روزی که بلند صدا زدم کسی جواب مرا نداد. و نه کسی در برادری صادق بود.
Muhammad
کار شما و شامیان شگفت‌آور است! امیر آنها از خدا سرپیچی می‌کند اما آنها از او اطاعت می‌کنند و امیر شما از خدا اطاعت می‌کند و شما از او نافرمانی می‌کنید! وقتی به شما می‌گویم برای جنگ با دشمنتان حرکت کنید می‌گویید سرما نمی‌گذارد. آیا تصور می‌کنید دشمنان مثل شما سرما را احساس نمی‌کند؟ شما شبیه کسانی هستید که رسول خدا (ص) به آنها فرمود: «برای نبرد در راه خدا حرکت کنید» و بزرگانشان گفتند: «در این گرما حرکت نکنید» پس خدا به پیامبرش فرمود به آنها بگو: «آتش جهنم از این هم گرم‌تر است اگر می‌فهمیدند!»
•)•
من حقی بر گردن شما دارم و شما نیز حقی بر گردن من. حق من بر گردن شما این است که پای بیعتتان بایستید، چه پیش روی من و چه پست سر من خیرخواه من باشید، و اینکه هروقت شما را به کاری خواندم اجابت کنید و هروقت دستوری دادم اطاعت کنید. و حق شما بر گردن من نیز این است تا وقتی با شما هستم خیرخواهتان باشم، حقوق و سهمتان از بیت‌المال را کامل پرداخت کنم، آموزشتان دهم تا نادان نمانید و تأدیبتان کنم تا یاد بگیرید. اگر خدا خیر شما را بخواهد، از آنچه من نمی‌خواهم دوری می‌کنید و به آنچه دوست دارم برمی‌گردید. و در آن صورت است که به آنچه دوست دارید می‌رسید و به آنچه آرزو دارید دست می‌یابید.»
•)•
عجیب است، شما فقط در هنگام صلح، شیران بیشه‌اید و زمانی که به جنگ فراخوانده شوید، روباهان مکارید! شما نه ستون قابل اتکایی هستید که موجب پیروزی شود و نه لشکر عزتمندی که بتوان به آن پناه برد. به خدا قسم شما بدترین هیزم برای افروختن آتش جنگید. شما فریب می‌خورید اما حیله‌ای نمی‌کنید، از گوشه و کنار شما کم می‌شود اما خم به ابرو نمی‌آورید. دشمنانتان در خواب نیستند، اما شما در غفلت و سهل‌انگاری به سر می‌برید. جنگجوی بیدار، غافلان را از بین می‌بَرَد و سازش‌کار، خوار و ذلیل می‌شود. کسانی که از جنگ رویگردان شوند شکست می‌خورند و کسی که شکست می‌خورد، ناکام و غارت‌زده است.
•)•
«ای بندگان خدا! شما را چه شده است که وقتی شما را امر به حرکت برای جهاد می‌کنم، به زمین می‌چسبید و از جایتان تکان نمی‌خورید؟ آیا به زندگی دنیا به جای ثواب آخرت راضی شده‌اید؟ و به ذلت و خواری به جای عزت تن داده‌اید؟ چرا هر دفعه که شما را به جهاد فرامی‌خوانم، چشمانتان چنان (در حدقه) می‌گردد که گویی مرگ شما رسیده است؟ گویا زبانتان قفل شده و لال شده‌اید، دیوانه شده‌اید و درک نمی‌کنید، چشمانتان کور شده و نمی‌بینید.
•)•
زمانی که امیرالمؤمنین (ع) از جنگ با خوارج فارغ شد، در نهروان بین یارانش ایستاد و خطبه خواند و پس از حمد و ثنای خدا فرمود: «خدا به شما لطف کرد و شما را در جنگ پیروز نمود. پس فوراً به سمت دشمن خود از اهل شام بروید.» اما اصحاب گفتند: «یا امیرالمؤمنین! تیرهایمان تمام شده و شمشیرهای ما کُند شده و سرِ نیزه‌هایمان کنده شده و بسیاری هم شکسته است. ما را به شهرمان برگردان تا با ساز و برگ بهتری برای جنگ آماده شویم. شاید هم به جای کسانی که از ما کشته شده‌اند، عدهٔ دیگری بر ما افزوده شوند که اگر چنین شود ما در جنگ با دشمن نیرومندتر خواهیم بود.» کسی که در آن روز از طرف سپاهیان صحبت کرد أشعث بن قیس بود.
•)•
"این مال که در اینجاست برای کسانی است که برای آن جهاد کرده‌اند، ولی اموال خود من در مدینه است، هر مقدار می‌خواهی از آن بردار."»
•)•
جمع‌بندی نهایی و رازگشایی از تمام اسرار تاریخ صدر اسلام، در نیمهٔ دوم حکومت امام علی (ع) است؛ زمانی که دیگر کسی از فرمان امیرالمؤمنین (ع) اطاعت نمی‌کرد و غارت‌های متعدد در مناطق مختلف مملکت اسلامی توسط سربازان شوم معاویه، امیرالمؤمنین (ع) را به ستوه آورده بود. این دوران که دو سال منتهی به شهادت امام علی (ع) را تشکیل می‌دهد، به دوران غارات مشهور شده است که نه تنها اسرار گذشتهٔ تاریخ اسلام را در خود دارد، بلکه رازهای سر به مهر حوادث پس از شهادت امام علی (ع) تا امروز را برملا کرده است؛ به گونه‌ای که اگر ما بخواهیم مقدمه‌ساز ظهور باشیم، باید بتوانیم از مشکلاتی که امت اسلام در دوران غارات به آن مبتلا بوده‌اند به سلامت عبور کنیم.
سیده معصومه
«برای این کار کسی جز تو مناسب نیست، پس به آنجا برو رحمت خدا بر تو. اگر من تو را به چیزی سفارش نمی‌کنم، به این دلیل است که رأی و نظر خودت را کافی می‌دانم.
mo.jamarani
روزی معاویه به عقیل گفت: «ای عقیل من برای تو بهترم یا علی؟» عقیل گفت: «علی بیشتر از آنکه به من توجه کند مراقب نفس خودش بود، و تو بیشتر از آنکه در فکر نفس خودت باشی به من توجه می‌کنی.»
Muhammad
«خداوند چه خوبی‌هایی به مالک داده بود! مالک، چه مالکی! اگر کوه بود، کوهی عظیم بود، اگر سنگ بود، سنگی سخت بود. به خدا قسم، مرگ او بسیاری را فرو ریخت و بسیاری را بالا برد. برای کسی مثل مالک باید گریست، آیا کسی مثل مالک پیدا می‌شود؟
Muhammad
من و شیعیانم در عهد و پیمان خداییم تا روز قیامت، نه یک نفر بر تعداد ما افزوده می‌شود و نه یک نفر کم می‌شود.
Muhammad

حجم

۳۷۰٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۳۰۴ صفحه

حجم

۳۷۰٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۳۰۴ صفحه

قیمت:
۳۸,۰۰۰
۱۹,۰۰۰
۵۰%
تومان