بریدههایی از کتاب من حرف نمی زنم، تو گوش نمی دهی!
۲٫۶
(۱۹)
اینطور بگویم: این، یکی از مواردی است که در آن هر دو نفر میتوانند برای داشتنِ ارتباطی رضایتبخشتر به هم کمک کنند.
کسی که شنونده است پس از اینکه حرف طرف مقابلش تمام شد، پیش از اینکه جوابی بدهد تا شمارهٔ سه بشمارد. این کار به کسی که صحبت میکند اجازه خواهد داد تا بتواند نفسی بکشد و بدون اینکه حرفش قطع شود به صحبتش ادامه دهد. این روش همچنین برای دیگری باعث ایجاد روشی مطمئن میشود تا بتواند پاسخ بدهد یا نظرش را بیان کند. این روش، خیلی بهتر از این است که از شخص بپرسید آیا صحبتش تمام شده است یا نه، چرا که این کار خصومتآمیز و جنگجویانه تلقی میشود.
من زنده ام و غزل فکر میکنم
به جای گفتن «میدانی بیشتر آدمها دوست دارند که ...» از عبارت «چیزی که من دوست دارم این است که ...» استفاده کنید. یا به جای گفتن «آدم ها نیاز دارند که ...» عبارت «من نیاز دارم که تو ...» را به کار ببرید. شما قرار است دربارهٔ نیازها و خواستههای خودتان صحبت کنید نه اینکه حرف خود را در لفافه بپیچانید و بگویید که دیگران چه نیاز و خواستههایی دارند.
من زنده ام و غزل فکر میکنم
کسانی که در رابطهای قرار دارند باید بدانند چگونه طرف مقابلِ خودشان را از نیاز و انتظارات خود آگاه کنند. نه از راه التماس کردن یا رفتارهای آمرانه بلکه با ملاحظه و روشی سنجیده و درست که باعث نشود کسی آزار ببیند و حس کمارزشی و بدی پیدا کند. گاهیاوقات انجام دادن این کار چندان آسان نیست. هر دو نفر باید بدانند که گاهیاوقات تنها راه برای رسیدن به خواستهها، چه در رابطه و چه در زندگی، این است که دیگری را از انتظارات و اهدافِ خودمان آگاه کنیم.
من زنده ام و غزل فکر میکنم
یاد بگیرید با نقصهای همدیگر زندگی کنید و زندگی را همانطور که در جریان است بپذیرید. وقتی اشتباهی مرتکب میشوید، هر دو نفرتان طوری وانمود نکنید که انگار با مسئلهای جدی روبهرو نیستید. مسئولیت کارتان را بپذیرید و از این مشکل عبور کنید. زندگی کوتاهتر از آن است که از خود یا هرکس دیگری بخواهید که بیعیب و نقص باشد.
من زنده ام و غزل فکر میکنم
بعضیها برای اینکه اثبات کنند حرف یا عملِ آنها درست بوده است دست به هر کاری میزنند. این کار را انجام میدهند و برایشان فرقی نمیکند که نتیجه چه خواهد بود؛ حتی اگر باعث شوند همسرشان یا هر کس دیگری به خاطر این رفتار احساس بدی پیدا کند. تنها چیزی که برای چنین کسانی اهمیت دارد این است که به هر قیمتی اثبات کنند که خودشان درست میگویند و درست رفتار میکنند و طرف مقابل اشتباه کرده است یا اینکه آنها زرنگتر و قویتر بودهاند و توانایی بیشتری نسبت به شخص مقابلِ خود داشتهاند. برای چنین آدمهایی، کم نیاوردن و برندهشدن در بحث، نوعی موفقیت محسوب میشود و اهمیت زیادی به این موضوع میدهند.
من زنده ام و غزل فکر میکنم
پس اگر شما از آن دسته آدمهایید که در رابطهتان بیش از اندازه احساس راحتی میکنید بیایید رابطهتان را بازسازی کنید و توجه و تمرکزتان را روی بخشهایی که نیاز است بگذارید. اگر کارهایی وجود دارند که احساس میکنید انجام دادنِ آنها خیلی آسان و راحت است، برای آنها اندکی بیشتر تلاش کنید. بیایید شور و ذوق را به رابطه برگردانیم و کمی بیشتر به هم توجه کنیم.
من زنده ام و غزل فکر میکنم
از همهٔ کسانی که این کتاب را میخوانند میخواهم هر قدمی را که میخواهند و نیاز است بردارند تا بتوانند به یاد بیاورند که در ابتدا چه احساسی داشتند. تازگی و نشاط را به رابطهٔ خود برگردانید. هر کاری که باعث میشود همهچیز دوباره در رابطهتان جدید شود انجام دهید. بسیاری از روشهایی که قرار است دربارهٔ آنها صحبت کنیم به شکلی طراحی شدهاند تا به ما کمک کنند که به این هدف برسیم.
من زنده ام و غزل فکر میکنم
وقتی در رابطهای، بیش از اندازه با طرف مقابل راحت میشویم گاهیاوقت کمی زیادی با آن شخص احساس راحتی میکنیم و میل و نیازی را که برای انجام دادن کارهای کوچک برای همدیگر داشتیم از دست میدهیم. ممکن است مانند قبل از هم تعریف و تمجید نکنیم و همچنین به طرف مقابلمان نگوییم که چه احساسی به او داریم. دوباره میگویم، به این علت نیست که همدیگر را به اندازهٔ کافی دوست نداریم، بلکه شاید به این خاطر باشد که اخیراً کمی کمتر به همدیگر اهمیت میدهیم.
من زنده ام و غزل فکر میکنم
تصور غلط رایجی که وجود دارد این است که مردم گمان میکنند هر دو نفر باید همدیگر را با همان نقص و ایرادهایی که دارند بپذیرند. با اینکه این حرف درست است و با اینکه هیچکس نباید تلاش کند شخص دیگری را به چیزی که نیست تبدیل کند، اما واقعیت این است که رفتار و ویژگیهایی وجود دارند که هرکس نیاز دارد آنها را با خودش تمرین کند و خود را با آنها وفق بدهد تا بتواند خود را با همسر و شریک زندگیاش سازگار کند.
گاهیاوقات یکی از طرفین شاید هم هر دو نفرِ آنها رابطه را جدی نمیگیرند و بر این باورند که رابطه آنقدر قوی و محکم است که نیازی نیست آنها بخواهند کاری برای رشد و کنترل آن انجام بدهند
من زنده ام و غزل فکر میکنم
زندگیِ ما طوری شده است که فناوری و مشغلههای بسیار، ما را اسیرِ خود کردهاند و ما دیگر با کسانی که دوستشان داریم نمیتوانیم درست ارتباط برقرار کنیم. آنقدر به کارهای همزمان و دشوار و به داشتن برنامهٔ کاریِ شلوغ عادت کردهایم که دیگر نمیتوانیم وقتی را برای گفتوگو کردن با اطرافیان خود اختصاص بدهیم.
من زنده ام و غزل فکر میکنم
حجم
۱۱۱٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۵۲ صفحه
حجم
۱۱۱٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۵۲ صفحه
قیمت:
۳۹,۰۰۰
۱۹,۵۰۰۵۰%
تومان