دیگه دل مثل قدیم عاشق و شیدا نمیشه
تو کتابم دیگه اون جور چیزا پیدا نمیشه
دنیا زندون شده، نه عشق و نه امید و نه شور،
برهوتی شده دنیا که تا چش کار میکنه مُردهس و گور
نه امیدی ــ چه امیدی؟ ــ بهخدا حیف امید! ـ
نه چراغی ــ چه چراغی؟ چیز خوبی میشه دید؟ ـ
نه سلامی ــ چه سلامی؟ ــ همه خونتشنهٔ هم! ـ
نه نشاطی ــ چه نشاطی؟ ــ مگه راهش میده غم؟
masoome
شبا شب نیس دیگه، یخدون غمه
عنکبوتای سیا شب تو هوا تار میتنه.
دیگه شب مرواریدوزون نمیشه
آسمون مثل قدیم شبها چراغون نمیشه.
غصهٔ کوچک سردی، مث اشک،
جای هر ستاره سوسو میزنه؛
سر هر شاخهٔ خشک
از سحر تا دل شب جغده که هوهو میزنه.
دلا از غصه سیاس
آخه پس خونهٔ خورشید کجاس؟
قفله ــ وازش میکنیم
قهره ــ نازش میکنیم
میکشیم منتشو
میخریم همتشو...
مگه زوره؟ بهخدا هیچکی به تاریکی شب تن نمیده
موش کورم که میگن دشمن نوره،
به تیغ تاریکی گردن نمیده
Zynb