بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب هری پاتر و فرزند نفرین شده | صفحه ۱۸ | طاقچه
تصویر جلد کتاب هری پاتر و فرزند نفرین شده

بریده‌هایی از کتاب هری پاتر و فرزند نفرین شده

۴٫۴
(۱۶۳۲)
تو بهم گفتی باهاش صادق باشم، اما فکر می‌کنم من نیاز داشتم با خودم صادق باشم و به چیزی که قلبم می‌گفت اعتماد کنم.
♡Anita♡
دو پلکان به هم می‌رسند. پسرها به هم نگاه می‌کنند هم‌زمان... گیج و امیدوار و بعد آلبوس نگاهش را می‌چرخاند و فضای موجود _ و احتمالاً دوستی‌شان_ از بین می‌رود دو پلکان جدا می‌شوند و دو پسر به یک‌دیگر نگاه می‌کنند. یکی پر از گناه، دیگری پر از درد، و هر دو پر از ناراحتی
♡Anita♡
آلبوس: و من سعی می‌کنم پسر بهتری باشم. می‌دونم من جیمز نیستم پدر، و هیچ‌وقت شبیه شما دوتا نمی‌شم... هری: جیمز شبیه من نیست. آلبوس: نیست؟ هری: همه چیز واسه جیمز راحت می‌گذره. بچگی من یه تقلای دائمی بود. آلبوس: واسه منم همین‌طور. پس داری می‌گی... من شبیه توام؟ هری به آلبوس لب‌خند می‌زند
Ariana
اسنیپ: گاهی باید هزینه‌ها رو به جون بخریم. به هم نگاه می‌کنند، اسنیپ سر تکان می‌دهد، هرمیون هم همین‌طور، و چهره‌ی اسنیپ کمی به هم می‌ریزد ببینم از دامبلدور که نقل قول نکردم؟ هرمیون:(با لب‌خند) نه، مطمئنم این جمله کاملاً واسه سوروس اسنیپه.
کاربر ۸۷۵۶۱۰۹
خب واقعا هم ممکنه... (نگاه پدرش را می‌بیند) باشه.
کاربر ۶۳۸۰۹۰
من تصمیم نگرفتم، اینو می‌دونین؟ من تصمیم نگرفتم پسر اون باشم.
niika
رز: رو این که می‌خوایم با کی دوست بشیم. مامان و بابای من بابای تو رو تو اولین سفرشون با قطار هاگوارتز دیدن. می‌دونی... آلبوس: پس باید الآن تصمیم بگیریم تا آخر عمر باید با کی دوست باشیم؟ خیلی ترسناکه.
mobina
نه نه، من... به خاطر تو نموندم... به خاطر آب نبات‌هات موندم.
NILA
ساحره‌ی چرخ‌دستی: چیزی از چرخ‌دستی نمی‌خرید عزیزای من؟ کلوچه‌ی کدوتنبل؟ قورباغه شکلاتی؟ کیک پاتیلی؟ رز: (متوجه نگاه مشتاقانه‌ی آلبوس به قورباغه شکلاتی شده) ال. ما باید تمرکز کنیم. آلبوس: رو چی تمرکز کنیم؟ رز: رو این که می‌خوایم با کی دوست بشیم. مامان و بابای من بابای تو رو تو اولین سفرشون با قطار هاگوارتز دیدن. می‌دونی... آلبوس: پس باید الآن تصمیم بگیریم تا آخر عمر باید با کی دوست باشیم؟ خیلی ترسناکه. رز: برعکس، هیجان‌انگیزه. من یه گرنجر-ویزلی هستم، تو یه پاتری...
کاربر ۶۹۳۹۲۵۱
اسنیپ که تماماً مانند یک قهرمان است به او نگاه کرده و به آرامی لب‌خند می‌زند اسنیپ: به آلبوس... به آلبوس سوروس بگو به این که اسم من روشه افتخار می‌کنم. حالا برو. برو.
Urania
حالا به سکوی نه و سه چهارم بازگشته‌ایم و زمان بی رحمانه پیش رفته.
کاربر ۸۴۷۲۴۱۴
ما داریم بدون دونستن این که بعدش می‌تونیم دوباره به زمان حال بیایم یا نه به گذشته سفر می‌کنیم.
sajad
ولی سعی کردن به معنی تونستن نیست، هست؟
sajad
"حقیقت چیز زیبا و وحشت‌ناکیه، و باید با احتیاط باهاش برخورد کرد.
کاربر ۸۴۷۳۹۹۶
توقف نکن و نگران این که می‌خوری بهش نباش، این خیلی مهمه. اگه عصبی هستی بهتره بدویی.
maedeh raisi
مملو از مردمی که
کاربر ۵۲۲۸۰۳۳
پرده‌ی یک، صحنه‌ی دو: سکوی نه و سه چهارم
m
نه نه، من... به خاطر تو نموندم... به خاطر آب نبات‌هات موندم.
m
"حقیقت چیز زیبا و وحشت‌ناکیه، و باید با احتیاط باهاش برخورد کرد. "
🕊️📚kerm ketab
هری: می‌دونم. ولی چیزی که منو بیشتر از همه می‌ترسونه، آلبوس سوروس پاتر، پدر تو بودنه. من بدون راهنما این کارو می‌کنم. بیشتر آدما حداقل پدر دارن که با توجه به اون عمل کنن... یا سعی کنن شبیهش باشن یا نباشن. من هیچی ندارم... یا خیلی کم دارم. پس دارم یاد می‌گیرم، خب؟ و می‌خوام با هر چی که دارم تلاش کنم... تا برات پدر بهتری باشم.
توفنده متیو (؛

حجم

۱۸۳٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۳۴۳ صفحه

حجم

۱۸۳٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۳۴۳ صفحه

قیمت:
رایگان