بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب هری پاتر و فرزند نفرین شده | صفحه ۱۰ | طاقچه
تصویر جلد کتاب هری پاتر و فرزند نفرین شده

بریده‌هایی از کتاب هری پاتر و فرزند نفرین شده

۴٫۴
(۱۶۳۳)
سال‌ها... سال‌ها اون‌جا تنها بودم، بدون این که بدونم کی هستم و چرا اون‌جام، بدون این که بدونم برای کسی مهم هستم!
Aida.Potter
پسرم... پسرم داره به جای می‌جنگه، همون کاری که من برای تو کردم. و من براش همون‌قدر پدر بدی بودم که تو برای من. اونو تو جاهایی که کسی دوسش نداشت تنها گذاشتم... خشمی تو وجودش کاشتم که سال‌ها طول می‌کشه تا متوجهش بشه...
Aida.Potter
عشق ما رو کور می‌کنه
Aida.Potter
"او که توان شکست دادن ارباب تاریکی را دارد... " اسکورپیوس ادامه می‌دهد اسکورپیوس و آلبوس: " فرزند کسانی است که سه بار از او سر پیچیده‌اند، و با مرگ هفتمین ماه زاده می‌شود... " چهره‌ی اسکورپیوس با هر کلمه وارفته‌تر می‌شود
Aida.Potter
ولدمورت یه دختر داشته؟
Aida.Potter
هرمیون: آخه اصلاً... چه‌طور ممکنه؟ دراکو: ولدمورت یه دختر داشته؟ با وحشت به بالا نگاه می‌کنند. جینی دست هری را می‌گیرد هری: نه، نه، نه. این نه. هر چیزی جز این. ناگهان تاریکی
Aida.Potter
راستش می‌دونی چیه، تو نوجوونی، من نباید هم متوجه افکارت بشم، اما قلبت رو می‌فهمم. برای مدت زیادی نمی‌فهمیدم، ولی به لطف این ماجرا... می‌دونم اون‌جا چی داری. اسلیترین، گریفیندور، هر برچسبی که بهت خورده باشه... من می‌دونم، می‌دونم که قلبت قلب خوبیه...
دراکو مافوی
اولی نشانه‌ای ناامیدکننده، ولی عددش چهار است در باغ پیدایش نمی‌کنی، ولی همین گوشه و کنار است اسکورپیوس: خب. یه کتاب سخن‌گو. یه کم عجیبه. کتاب: دومی زشت‌ترین موجودی است که دو پا دارد کرمو و پشمالوست، خرابی برای تخم مرغ‌ها دارد سومی راهی برای رفتن و کوهی برای صعود است آلبوس/ران: یه معماست. داره یه معما طرح می‌کنه. کتاب: چرخش در شهر، سواری روی دریاچه و رود است.
Aida.Potter
هری پاتر و فرزند نفرین شده
کاربر ۲۰۶۹۰۵۷
هری: "حقیقت چیز زیبا و وحشت‌ناکیه، و باید با احتیاط باهاش برخورد کرد. "
اسکارلت ویچ
خطر حرف زدن با آدما و اثر گذاشتن رو زمان... خیلی بزرگه
Mahdiyar Barhemat
اونا مردای بزرگی بودن، با نقص‌های بزرگ، و می‌دونی چیه... اون نقص‌ها اونا رو بزرگ‌تر می‌کرد.
همتاب
"حقیقت چیز زیبا و وحشت‌ناکیه، و باید با احتیاط باهاش برخورد کرد. "
همتاب
"وقتی اضافی‌ها نجات داده شوند، وقتی زمان بچرخد، وقتی فرزندان دیده نشده پدران‌شان را به قتل رسانند: آن گاه ارباب تاریکی باز خواهد گشت
mahshad
بچگی من یه تقلای دائمی بود.
panah
من واسه دوست داشتن آدم مناسبی نیستم... هیچ‌وقت بدون آسیب زدن کسیو دوست نداشتم.
panah
گاهی باید هزینه‌ها رو به جون بخریم.
کاربر ۱۹۵۸۵۳۹
هری: آلبوس سوروس، اسم تو از دو نفر از روسای هاگوارتز گرفته شده. یکی از اون‌ها اسلیترینی بود و احتمالا شجاع‌ترین مردی بود که تا حالا دیدم.
Delaram ;)
هرمیون:(نرم می‌شود) می‌خوای دوباره باهام ازدواج کنی؟ ران: خب، ما دفعه‌ی اول که این کارو کردیم خیلی جوون بودیم و من خیلی مست شدم و... راستش چیز زیادی ازش یادم نمی‌یاد... و من عاشقتم، هرمیون گرنجر، و زمان اهمیتی نداره... من دوست دارم این فرصت رو داشته باشم که اینو جلوی کلی آدم دیگه بگم.
حدیث
دامبلدور:(آشکارا می‌گرید) من کور بودم. این همون کاریه که عشق با ما می‌کنه. من نمی‌تونستم ببینم که تو نیاز داری بشنوی این پیرمرد مفلوک حقه‌باز خطرناک... دوستت داره.
پرستو

حجم

۱۸۳٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۳۴۳ صفحه

حجم

۱۸۳٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۳۴۳ صفحه

قیمت:
رایگان