بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب کتابخانه نیمه شب | صفحه ۴ | طاقچه
کتاب کتابخانه نیمه شب اثر مت هیگ

بریده‌هایی از کتاب کتابخانه نیمه شب

نویسنده:مت هیگ
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۰از ۲۹۳ رأی
۴٫۰
(۲۹۳)
اگه هدفتون اینه که چیزی باشید که وجود نداره، همیشه می‌بازید. هدفتون این باشه که خودتون باشید. هدفتون این باشه که مثل خودتون ببینید، عمل کنید، فکر کنید. هدفتون این باشه که درست‌ترین نسخهٔ خودتون باشید. چیزی که هستید رو با کمال میل بپذیرید. اون رو تأیید کنید. عاشقش باشید. براش زحمت بکشید و یه لحظه رو هم صرف این فکر نکنید که مردم مسخره یا تحقیرش می‌کنن. پشت بیشتر شایعات حسادت نهفته‌ست.
|ZaHra|
برتراند راسل نوشته است: «ترس از عشقْ ترس از زندگی است و آن‌هایی که از زندگی می‌ترسند، پیش از مرگ مُرده‌اند.»
حسن
اگه می‌فهمیدیم هیچ روش زندگی‌ای وجود نداره که بتونه ما رو دربرابر غم و اندوه مصون کنه، قضایا خیلی راحت‌تر می‌شدن. و اون غم ذاتاً بخشی از تاروپود سعادت و خوشبختیه. نمی‌تونی یکی رو بدون دیگری داشته باشی. معلومه که اون‌ها با درجات و مقادیر متفاوتی به ما می‌رسن. اما هیچ زندگی‌ای نیست که در اون بتونید برای همیشه در حالتی از شادی و خوشبختی خالص باشید و این تصور صرفاً باعث ایجاد ناراحتی بیشتر توی زندگی می‌شه.»
seemorgh
اگه می‌فهمیدیم هیچ روش زندگی‌ای وجود نداره که بتونه ما رو دربرابر غم و اندوه مصون کنه، قضایا خیلی راحت‌تر می‌شدن. و اون غم ذاتاً بخشی از تاروپود سعادت و خوشبختیه. نمی‌تونی یکی رو بدون دیگری داشته باشی. معلومه که اون‌ها با درجات و مقادیر متفاوتی به ما می‌رسن. اما هیچ زندگی‌ای نیست که در اون بتونید برای همیشه در حالتی از شادی و خوشبختی خالص باشید و این تصور صرفاً باعث ایجاد ناراحتی بیشتر توی زندگی می‌شه.»
kosar
بعضی وقت‌ها تنها راه یادگرفتن زندگی‌کردنه
|ZaHra|
«با اطمینان به‌سمت رؤیاهایت برو. زیستنی را زندگی کن که تصورش کرده‌ای.»
سهیلا مظاهری
وقتی تصمیم‌های متفاوتی می‌گیری، زندگی‌های دیگه‌ای به وجود می‌آن و اون تصمیم‌ها نتیجه‌های متفاوتی به‌بار می‌آرن
Somy
بعضی وقت‌ها تنها راه یادگرفتن زندگی‌کردنه
کیم سابو
داستانش را خلاصه کرد: «فشار خیلی زیادی بود.» «به‌هرحال فشاره که ما رو می‌سازه. اولش زغال‌سنگی، بعد فشار از تو یه الماس می‌سازه.»
hosseinhsh
تناقض آتشفشان‌ها در این است که آن‌ها نمادهایی از تخریب و درعین‌حال زندگی هستند. وقتی گدازه‌ها کُند و سرد می‌شوند، صُلب می‌شوند و سپس به‌مرورزمان می‌شکنند تا خاک شوند؛ خاکی غنی و بارور. او تصمیم گرفت سیاه‌چاله نباشد. او آتشفشان بود و مانند آتشفشان از خودش فرار نمی‌کرد. باید آن‌جا می‌ماند تا به آن برهوت رسیدگی کند. می‌توانست درون خودش جنگلی بکارد.
حقی

حجم

۲۷۹٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۳۳۴ صفحه

حجم

۲۷۹٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۳۳۴ صفحه

قیمت:
۶۰,۰۰۰
۳۰,۰۰۰
۵۰%
تومان