بریده‌هایی از کتاب آشنایی با شیوه خوب آموختن و ۳۰ تدبیر عملی برای بهتر کردن یادگیری

هنگام آموختن به دنبال ربط‌ها باشید. بکوشید ربط هرچیزی را که اکنون می‌آموزید با آموخته‌های قبلی پیدا کنید.

کیفیت زندگی ما مستقیماً تابع کیفیت تفکر ماست.

مدام از خود بپرسید: آیا می‌توانم این موضوع را برای کسی که سر کلاس نبوده توضیح دهم؟ (اگر نمی‌توانید، موضوع را خوب یاد نگرفته‌اید.)

طوطی‌وار مطالب را حفظ نکنید. مثل کاراگاهی درس بخوانید که یافته‌های جدید را به یافته‌های قبلی‌اش ربط می‌دهد.

«پرسشگر باشید. به‌واسطهٔ پرسیدن در درس‌گفتارها و بحث‌ها شرکت کنید. بدون پرسشگری احتمالاً پی نخواهید برد چه چیزهایی را می‌دانید و چه چیزهایی را نمی‌دانید.»

خلاصه‌هایی از نکات مهم کتاب درسی یا منابع کتبی دیگر به بیان خود بنویسید و به این ترتیب از نوشتن درمقام روشی برای یادگیری استفاده کنید.

تشخیص و اصلاح ضعف‌ها خود نوعی قدرت است.

منفعلانه سر کلاس ننشینید با این انتظار که دانش مثل بارانی که توی ناودان می‌ریزد خودبه‌خود وارد ذهنتان خواهد شد. چنین اتفاقی نمی‌افتد.

«پیش از حضور در کلاس خلاصه‌ای کتبی یا شفاهی از نکات اصلی جلسهٔ پیشین تهیه کنید و به این ترتیب خود را بیازمایید.» خلاصه‌برداری شما ممکن است نادقیق باشد اما همین تلاش منجر به آموختن خواهد شد.

آنچه از همه بیش‌تر ارزش آموختن دارد خودِ فرایندِ آموختن است:

اینکه دانش را صرفاً به خاطر سپردن تکه‌پاره‌های اطلاعات یا گذراندن واحدهای متعدد درسی و کسب انواع و اقسام مدارج تحصیلی در نظر آوریم، مایهٔ وهن مفهوم دانش است.

اگر مثالی پیدا نمی‌کنید یعنی نمی‌توانید آموخته‌هایتان را به زندگی خود ربط بدهید.