بریدههایی از کتاب قدرت شروع ناقص
۳٫۵
(۳۸۰)
تفسیر تیم هارفورد، اقتصاددان، را دوست دارم: «وقتی به درخواستی بله میگوییم، یعنی داریم به همهٔ کارهای دیگر که باید در یک زمان مشخص انجام شوند نه میگوییم.» وقتی به کاری متعهد میشوید، پیشتر تصمیم گرفتهاید که در آینده برای آن وقت صرف کنید.
به عبارت دیگر، نهگفتن برای آیندهتان وقت ذخیره میکند و بلهگفتن وقتتان را در آینده میگیرد.
«نه» نوعی اعتبار زمانی است. با نهگفتن این امکان را برای خود حفظ میکنید که زمانتان را در آینده هر طور که میخواهید بگذرانید. «بله» نوعی بدهی زمانی است؛ باید تعهدتان را در برههای ایفا کنید. «نه» تصمیم است. «بله» مسئولیت است.
بامنبخوان
انجامندادن کارها همیشه سریعتر از انجامدادن آنها خواهد بود. این گفته مرا به یاد این جملهٔ قدیمی برنامهنویسی کامپیوتر میاندازد: «فراموش نکنید که هیچ کدی از ننوشتن کد سریعتر نیست.»
بامنبخوان
بعد از تکرار کافی، میتوانید سادهسازی را شروع کنید. میتوانید چیزهای اضافی را دور بریزید زیرا میدانید چه چیزی لازم و چه چیزی نالازم است، همانطور که بلز پاسکال فرانسوی در کتاب مشهورش با عنوان نامههای ایالتی نوشته است: «اگر زمان بیشتری داشتم، نامهٔ کوتاهتری برایتان مینوشتم.»
بامنبخوان
به قول ایرا گلَس، «سلیقهتان آنقدر خوب است که بگویید پیشرفتتان به نوعی برای خودتان ناامیدکننده است». اما با تکرار فاصله را، بین چیزی که میدانید خوب است و چیزی که میتوانید خودتان رقم بزنید، از بین خواهید برد. این موضوع در بسیاری از زمینههای زندگی صدق میکند.
بامنبخوان
- نوشتن: وقتی کتابی را منتشر میکنید، نبرد به پایان نرسیده است. نبرد وقتی تمام میشود که خود را پایانیافته بدانید؛ وقتی هوشیاری لازم را برای ادامهدادن و بهترکردن مهارتتان از دست بدهید.
- تناسب اندام: با شکستن رکورد شخصیتان، نبردتان پایان نمییابد. نبرد وقتی تمام میشود که تمرکزتان را از دست بدهید، تمرینات را جا بیندازید یا چشماندازتان را در تمرین بیشتر از دست بدهید.
- کارآفرینی: با رسیدن به فروشزیاد، نبرد به پایان نمیرسد. نبرد وقتی تمام میشود که مغرور و از خود مطمئن شوید.
دشمن پیشرفت نه شکست است، نه موفقیت. دشمن پیشرفت بیحوصلگی، خستگی و نداشتن تمرکز است. دشمن پیشرفت تعهدنداشتن به روند است زیرا روند همهچیز است.
بامنبخوان
دشمن پیشرفت
یک ضربالمثل ژاپنی معروف میگوید: «بعد از پیروزی در نبرد کلاهخود را محکم ببندید.» به عبارت دیگر، نبرد با پیروزی شما به پایان نمیرسد. تنها زمانی پایان مییابد که تنبل شوید، حس تعهدتان را از دست بدهید و دیگر توجه نکنید.
بامنبخوان
اثر مهمانی شبانه
محققان در مطالعات مختلف دریافتهاند که بازدیدکنندگان وبسایتها یاد گرفتهاند بخشهای پر از تبلیغات وبسایت را نادیده بگیرند. در بسیاری از موارد، خوانندگان بهراحتی از تبلیغات میگذرند، گویی اصلاً وجود خارجی ندارند. این پدیده که به «نابینایی دربرابر اعلامیههای تبلیغاتی» معروف است، میگوید وقتی مقالات بیشتری در اینترنت میخوانید، یاد میگیرید که چطور تجارب بیاهمیت و نامربوط را نادیده بگیرید.
این ایدهٔ اساسی که شما میتوانید روی یک قسمت از تجربهای تمرکز کنید و بقیه را نادیده بگیرید، مفهوم روانشناسی شناختی معروف به «توجه انتخابی» است که به آن «اثر مهمانی شبانه» نیز میگویند. این نام برگرفته از این ایده است که وقتی در اتاقی شلوغ مملو از گفتوگو ایستادهاید، مغز میتواند به یک گفتوگوی واحد توجه کند. توجه انتخابی به شما کمک میکند سروصداهای مزاحم (نویز) را فیلتر و روی نشانهها (سیگنالها) تمرکز کنید.
بامنبخوان
اگر به جای نابودکردن ایدههای بد وقتتان را برای دفاع از ایدههای خوب صرف کنید، از وقتتان بهتر استفاده میکنید. وقتتان را با توضیحدادن بدیِ ایدههای بد هدر ندهید. با این کار دارید شعلهٔ جهل و حماقت را روشن نگه میدارید.
بهترین اتفاق ممکن برای ایدههای بد این است که فراموش شوند. بهترین اتفاق ممکن برای ایدهای خوب این است که به اشتراک گذاشته شود. این موضوع مرا به یاد گفتهٔ تایلر کاوئن میاندازد: «کمترین زمان ممکن را برای این صرف کنید که بگویید چرا افراد اشتباه میکنند.»
ایدههای خوب را تغذیه کنید و اجازه دهید ایدههای بد از گرسنگی بمیرند.
بامنبخوان
هر دفعه که به ایدهای غلط حمله میکنید، هیولایی را که سعی دارید نابود کنید تغذیه میکنید. همانطور که یک کارمند توییتر نوشت: «وقتی توییت کسی را که از دستش عصبانی هستید بازنشر یا نقل میکنید، به او کمک میکنید. با این کار، مزخرفِ او را منتشر میکنید. فقط با سکوت میتوانید ایدههای غلط را به جهنم بفرستید. خود را ملزم کنید که این کار را انجام دهید.»
بامنبخوان
سالها قبل بن کاسنوچا ایدهای را با من در میان گذاشت که تاکنون نتوانستهام آن را فراموش کنم؛ افرادی که بیشتر احتمال دارد نظرمان را تغییر دهند، همان کسانیاند که با آنها در ۹۸ درصد از موضوعات موافقیم.
بامنبخوان
این تفاوت نیست که موجب دشمنی و قبیلهگرایی میشود، بلکه فاصله است. وقتی نزدیکی زیاد شود، تفاهم هم بیشتر میشود. به یاد نقلقول آبراهام لینکلن افتادم: «من از آن مرد خوشم نمیآید. باید او را بهتر بشناسم.»
حقایق ذهنیت را تغییر نمیدهند، دوستی این کار را میکند.
بامنبخوان
راه تغییر نظر دیگران این است که با آنها دوست شوید، آنها را در قبیلهتان راه دهید و وارد حلقهٔ خود کنید. حالا میتوانند، بدون این خطر که از نظر اجتماعی طرد شوند، باورهایشان را تغییر دهند. آلن دو باتن، فیلسوف بریتانیایی، توصیه میکند با کسانی که با ما مخالفاند همسفره شویم:
«نشستن دور میز با جمعی از غریبهها مزایای عجیب و بینظیری دارد؛ از این طریق کمتر از آنها متنفر میشویم و میتوانیم عذرشان را بپذیریم. انتزاعیبودن مسائل باعث تقویت تعصب و نزاع قومی میشود، اما غذاخوردن به نوعی نزدیکی نیاز دارد. دادن ظروف به یکدیگر، بازکردن دستمال سفره با هم یا درخواست از یک غریبه برای دستبهدستکردن نمک مانع میشود به این باور بچسبیم که غیرخودیهایی با لباسهای عجیب و لهجهٔ متفاوت سزاوار ایناند که به خانه فرستاده شوند یا به آنها حمله شود. میان همهٔ راهکارهای اساسی و بزرگ پیشنهادی برای حل تعارضهای قومی و افزایش مدارا بین همسایگان بدگمان، معدود راهکارهایی به اندازهٔ وادارکردن آنها به شامخوردن با هم مؤثر است.»
بامنبخوان
متقاعدکردن کسی برای تغییردادن نظرش در واقع یعنی اینکه او را متقاعد کنیم قبیلهاش را تغییر دهد. اگر باورهایش را رها کند، با این خطر مواجه میشود که پیوندهای اجتماعیاش را از دست بدهد. نمیتوانید انتظار داشته باشید کسی نظرش را تغییر دهد، اگر جامعهاش را هم از او بگیرید. باید به او جایی بدهید که برود. هیچکس نمیخواهد جهانبینیاش زیرورو شود، اگر نتیجهاش تنهایی باشد.
بامنبخوان
استیون پینکر، روانشناس هاروارد، میگوید: «افراد طبق باورهایشان پذیرفته یا محکوم میشوند. یکی از کارکردهای ذهن شاید حفظکردن باورهایی باشد که بیشترین متحدان، حامیان و طرفداران را دور دارندهٔ آن باور جمع میکند، نه حقایقی که بیشتر احتمال دارد درست باشند.»
بامنبخوان
جِی. کِی گالبرایث، اقتصاددان، روزی نوشت: «تقریباً همهٔ افراد وقتی با این انتخاب روبهرو میشوند که آیا نظرشان را تغییر دهند یا ثابت کنند به این کار نیازی نیست، بهدنبال پیداکردن دلیل و برهان برای تأیید نظرشان میگردند.»
لئو تولستوی حتی جسورانهتر نوشت: «سختترین موضوعات را میتوان به کندذهنترین افراد توضیح داد، اگر از قبل ایدهای دربارهٔ آن موضوع نساخته باشد. اما حتی سادهترین موضوعات را نمیتوان به باهوشترین افراد توضیح داد، اگر خودش را قاطعانه قانع کرده باشد چیزی را که در مقابلش قرار دارد بدون اندکی شک و شبهه میداند.»
بامنبخوان
وقتی دارید به یک مشکل پیچیده میپردازید، معمولاً بهتر است چیزی را که از قبل جواب داده دنبال کنید. هر ایدهای که الآن دارد جواب میدهد، آزمایشهای فراوانی را پشت سر گذاشته است. ایدههای قدیمی سلاحهای پنهاناند زیرا تا الآن توانستهاند در دنیایی پیچیده دوام بیاورند و موفق باشند.
تکرار کنید، از صفر شروع نکنید.
بامنبخوان
ما معمولاً اُرویل و ویلبر رایت را مخترعان پرواز مدرن میدانیم و تحسینشان میکنیم، اما بهندرت از پیشگامان هوانوردی قبل از آنها مانند اوتو لیلینتال، ساموئل لانگلی و اُکتاو شانوت صحبت میکنیم. برادران رایت در تلاششان برای ساخت اولین ماشین پرندهٔ جهان از کار این افراد آموختند و آن را ادامه دادند.
خلاقانهترین ابتکار معمولاً حاصل ترکیب ایدههای قدیمی است. متفکرانِ مبتکر خلق نمیکنند، ربط میدهند. به علاوه، مؤثرترین راه پیشرفت این است که آنچه را تاکنون جواب داده یک درصد جلو ببریم و بهتر کنیم، نه اینکه کل سیستم را تجزیه و از اول شروع کنیم.
بامنبخوان
کتابخواندن کار پرزحمتی است و بیشتر اوقات مردم فقط یک کتاب یا مقاله را مبنایی برای کلِ یک نظام اعتقادی قرار میدهند. شایعتر از آن، مبناقراردادنِ تجربهٔ شخصی است که غلبه بر آن هم دشوارتر است. همچنان که مورگان هاوسل اشاره میکند: «شما فکر میکنید تجربیات شخصیتان هشتاددرصد اتفاقات دنیاست، درحالیکه شاید آنها فقط ۰.۰۰۰۰۰۰۰۱ درصد اتفاقات دنیا باشند.
علی
داراییهای زمانی آن دسته از کارها یا انتخابهای امروز شما هستند که در آینده باعث صرفهجویی در زمان میشوند.
123
بهترین راه برای اجتناب از اصطکاک و فرسایش ذهنی این است که زمان و مکانی را در اختیار خودتان قرار دهید که، پیش از پیداشدن سروکلهٔ عوامل حواسپرتی، کار مهم خود را انجام داده باشید.
123
حجم
۴۹۰٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۲۴ صفحه
حجم
۴۹۰٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۲۴ صفحه
قیمت:
۶۵,۰۰۰
۱۹,۵۰۰۷۰%
تومان