بریده‌هایی از کتاب قدرت شروع ناقص

تعداد افرادی که ایده‌ای را باور دارند مستقیماً متناسب است با تعداد دفعاتی که در سال گذشته آن ایده تکرار شده است، حتی اگر آن ایده غلط باشد.

که بخش کوچکی از عوامل، بخش عمدهٔ نتایج را ایجاد می‌کنند.

کارایی دربارهٔ کارِ بیشتر انجام‌دادن است، اثربخشی دربارهٔ کارِ درست انجام‌دادن.

فکر کنید که چطور تصمیم‌های پیش‌فرض‌تان در کل زندگی حرفه‌ای و شخصی‌تان طراحی می‌شوند. مثلاً: - اگر هنگام خواب تلفن همراه‌تان نزدیک تخت‌تان باشد، تصمیم پیش‌فرضی که احتمالاً خواهید گرفت این است که وقتی بیدار شدید به رسانه‌های اجتماعی یا ایمیل‌تان سر بزنید.

شاید فکر کنید آدم‌ها محصولات را به دلیل آنچه هستند می‌خرند، اما حقیقت این است که ما معمولاً محصولات را به دلیل جایی که قرار دارند می‌خریم. مثلاً اقلامی که در فروشگاه در قفسه‌های درمعرض‌دید مشتریان گذاشته شده‌اند معمولاً بیشتر از اقلامی که در قفسه‌های خارج از دید قرار دارند خریداری می‌شوند.

وعده‌های مبهم به نتایج واضح ختم نمی‌شوند.

فرایند خلاقانه یعنی برقراری روابط جدید بین ایده‌های پیشین، بنابراین می‌توان گفت که تفکر خلاقانه یعنی تشخیص رابطهٔ بین مفاهیم.

ایده‌های نوآورانه زمانی شکل می‌گیرند که ترکیب جدیدی از اجزای پیشین به دست بیاید. به عبارتی، تفکر خلاقانه به معنای خلق ایده از هیچ نیست، بلکه به معنای ساخت و پرداخت دانسته‌های فعلی و استفاده از این دانسته‌ها در قالبی نو برای خلق ایده‌های جدید است.

اغلب ما چیزهایی مثل مدیریت زمان، بهره‌وری و بهینه‌سازی را برای فرار از این سؤال واقعاً دشوار دستاویز قرار می‌دهیم: «آیا واقعاً لازم است این کار را انجام دهم؟» ساده‌تر آن است که مشکل را پیش خودتان این‌طور حل کنید که من باید فقط کمی سطح کارایی‌ام را بالاتر ببرم، مثلاً «امشب تا دیروقت کار کنم». شما خودتان را با این روش مشغول نگه می‌دارید که از پاسخ‌دادن به این سؤال سخت طفره بروید: آیا اصلاً انجام‌دادن این کاری که به آن خو گرفته‌اید و درعین‌حال بهترین استفادهٔ شما از زمان‌تان نیست لازم است یا باید کلاً آن را از ریشه حذف کنید؟

«چیزی را که فقط یک بار آموخته‌ای درواقع اصلاً نیاموخته‌ای یا لااقل آن‌قدر که بتواند تو را اساسی تکان بدهد نیاموخته‌ای. شاید به‌طور گذرا الهام‌بخش باشد، ولی طولی نمی‌کشد که انبوه عادت‌های دیرینه بر آن پیشی می‌گیرد.»

«برحذر باش از انسانی که فقط به یک کتاب پایبند است.» اگر در موضوع خاصی فقط یک کتاب را مبنای تمام اعتقادات خود قرار دهید، آیا آن اعتقادات درست خواهد بود؟ در این صورت، معرفت و آگاهی شما تا چه حد دقیق و کامل است؟

«دریافته‌ام بهترین روشی که می‌توانم بفهمم از یک کتاب چه چیزی آموخته‌ام این است که درباره‌اش چیزی بنویسم.»

«مطالعه گذشته را تغییر می‌دهد.» البته این حرف زمانی صحیح است که دانش و بینش حاصل از کتاب‌ها را ملکهٔ ذهن‌تان کرده باشید. دانش زمانی رشد می‌کند که نهادینه شده باشد. به بیان دیگر، مهم خواندن کتاب‌های بیشتر نیست، بهره‌برداری بیشتر از آن‌هاست.

شما فقط یک بار زندگی می‌کنید. چگونه می‌خواهید به بهترین شکل از آن استفاده کنید؟

وقتی به درخواستی بله می‌گوییم، یعنی داریم به همهٔ کارهای دیگر که باید در یک زمان مشخص انجام شوند نه می‌گوییم.

اجازه ندهید رؤیای بهینگی و ایدئال‌گرایی شما مانع برداشتن اولین گام شود.

سرعت اتمام اولین فعالیت روز، به صورت ویژه برای افزایش بازده و خروجی روزانه و حفظ آن در روزهای بعد اهمیت دارد.

تفکر خلاقانه مهم‌ترین مهارت ممکن برای هر کس است.

تفکر خلاقانه به معنای خلق ایده از هیچ نیست، بلکه به معنای ساخت و پرداخت دانسته‌های فعلی و استفاده از این دانسته‌ها در قالبی نو برای خلق ایده‌های جدید است.

«یادگیری ایدهٔ جدید شما را نابغه نمی‌کند، ولی تعهد به یادگیری مادام‌العمر شاید.»