بریدههایی از کتاب کوچه نقاشها: خاطرات سیدابوالفضل کاظمی
۴٫۷
(۵۷)
مرگ سخت است؛ اما قشنگ. اسارت اما سختتر از مرگ است.
کتابخون
نمیدانم این خاصیت بدِ جنگ است یا خوب که مرگ آدم را زودرس میکند. توی جبهه آدم این را میداند و دست از خودبینیها و غرورها برمیدارد؛ صادق و روراست میشود.
mohammad.k
تو هنرمندی؛ هنرمند باید یهرنگ باشه. گرونترین قالی رو ببین؛ چون چندرنگه، باید زیر پا باشه. اما آسمون رو ببین که از همه بالاتره. چرا؟ چون یهرنگه. یهرنگی و صداقت، قانون عشقه. ”»
zahra.n
آقا میگفت: «مکه، خونهی گلیه؛ سنگ نشونهست. اگر تونستی دل کسی رو شاد کنی یا آبروی آبروداری رو بخری، انگار هزار بار مکه رفتی. هیچ توفیری نداره؛ بلکه ثوابش صد برابر بیشتره. »
z.gh
همیشه به من تیکه میانداخت و میگفت: «شماها یه مشت بچهگشنهی جنوب شهری هستین؛ اومدین جبهه، پی دیزی. امثال من، اگه اومدیم جبهه، کمِ کم پنجاه هزار تومن پول تو جیبمون هست. گندهی شما، یه پیکان نداره؛ من بنز دارم... »
محمد، دلپاک بود. همهی اینها را میگفت تا سر بچهها گرم شود و کمی بخندند.
shariaty
حین عقبنشینی، یک ترکش نخودی به بازوی دست راستم خورد. کمی خون آمد و یک ساعت بعد خونش بند آمد و سرش جوش خورد. ترکش چون داغ است، خودش زخم را ضدعفونی میکند. اما هر چه باشد، جان و بنیهی آدم را میگیرد و آدم از تک و تا میافتد.
shariaty
اگر در خواب میدیدم غم روز جدایی را
به دل هرگز نمیدادم خیال آشنایی را
جدایی چون بیفتد، دوست قدر دوست بشناسد
شکستهاستخوان داند بهای مومیایی را
mh.mirvakili
«آری از قسمت نمیباید گریخت
عین الطاف است ساقی هر چه ریخت
mh.mirvakili
شب تاریک و ره باریک و من مست
قدح از دست من افتاد و نشکست
نگهدارندهاش نیکو نگه داشت
وگرنه صد قدح نفتاده بشکست
mh.mirvakili
در زورخانه، شش دانگ حواسمان باید به خدا باشد؛ مثل عبادت. میل را از روی شمشیر و گرز ساختهاند تا بازوها قوی بشود و پهلوان سرمچ داشته باشد و بتواند با ظلم و ستم زمانهاش بجنگد.
بعد نوبت تخته است که با آن شنا میروند و چند جور است. کباده، شکل کمان است و آن را از روی تیر و کمان ساختهاند. مهرههایی که توی کباده میاندازند، جیرینگ جیرینگ صدا میدهد و آدم را به وجد و سر ذوق میآورد تا با حرارت ورزش کند. مثل موسیقی سنتی که آرامش میدهد، هم حال میدهد و هم اشک. برای کباده، حرکات تند پا هم داریم؛ یکی و یکی، دو تا و دو تا...
سپس سنگ میگیرند که از روی سپر ساختهاند و شبیه سپر است. از ده کیلو شروع میشود تا سی کیلو. سرش را مثل محراب ساختهاند که آن فقط برای قشنگی و مدل است.
zahra.n
حجم
۳٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۵۳۹ صفحه
حجم
۳٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۵۳۹ صفحه
قیمت:
۱۰۸,۰۰۰
۵۴,۰۰۰۵۰%
تومان