بریدههایی از کتاب امام من
۴٫۵
(۲۲)
مأموران حکومتی هر رفتوآمدی را کنترل میکردند. بعد از به شهادت رساندن امام هادی(ع)، پسرش حسن(ع) امام بود و فشار حکومت بیشتر. کسی از یاران، حق رفتوآمد نداشت؛ امام هم.
اگر متوجه فعالیت کسی میشدند نه به جانش رحم میکردند نه به مالش. امام برای حفظ جان یارانش و رساندن پیامها تدبیر کرده بود.
شبکهای مخفی چیدهبود. در تشکیلات سرّی امام، کارها درست و دقیق پیش میرفت و شیعیان از اندلس تا آفریقا، از عربستان و ایران تا فلسطین و لبنان و یمن و... در دریافت آنچه که باید میدانستند، محروم نمیماندند.
و البته بودند جانبرکفانی که جور تنبلها و سستها و ضعیفالایمانها را به جان میخریدند و تشکیلات شیعه را پیش میبردند.
شکوفه ▪︎
مادرش جوانی هجدهساله بود. چهار کودک داشت و ششماهه باردار بود. مادرش دختر رسول خدا(ص) بود.
خدا به او لقب بهترین زن عالم هستی را داده بود. مادرش در حق هیچکس بدی نکرده بود. مادرش نان و غذایش را به فقرا میداد. مادرش مشکل دیگران را رفع می کرد.
مادرش را در خانهاش چنان زدند که... کودکش را کشتند. او را در کوچه مقابل همه زدند.
وقتی که بیاید آرزوی امام جواد(ع) برآورده میشود
زنده میکند ظالمی که مادرش را آزرد... مجازات میکند غاصبی که در کوچه به مادرش سیلی زد...
و خدا انتقام سختی خواهد گرفت در قیامت از آنها که در حق فاطمه؟سها؟ ظلم کردند
شکوفه ▪︎
هَل مِن مُعینٍ فَاُطِیلَ مَعَهُ العَویلَ وَالبُكاءَ... آیا کسی هست که یاری دهد ما را برای آنکه ناله و گریه کنیم بر غربت مهدی فاطمه؟
آیا میآیید سر بر شانهی یکدیگر بگذاریم و گریه کنیم بر غفلتمان، سستیمان، شک و تردیدمان برای مهدی فاطمه؟
شکوفه ▪︎
جمعه روز حجت بنالحسن است.
امامی که زنده است که حاضر و ناظر است که منتظر یاری من و شماست و چقدر جمعهها، مظلوم است...
یاد عصر عاشورا میافتم...
حسین، غربت...
حسین، تنها...
حسین، تشنه...
صحرا، ساکت...
یاران، در خون غلتیده
شکوفه ▪︎
اگر هر روز به خاطر خرج و برج دنیا، درس و بحث و زندگی شخصی از خواب شیرین صبحت میزنی و فقط جمعه را میخواهی که راحت و آسوده بخوابی
خدا میخواهد، جمعه را نه بهخاطر هیچچیز که فقط به خاطر یک نفر، از آسایشت بزنی و بلند شوی. در کوچههای خلوت شهر بروی برای خواندن دعایی که خدا اولین خوانندهی آن بوده است.
میخواهد ببینند ما چهقدر آسایش و خواستهی خودمان را فدای اماممان میکنیم.
جمعه روز حجت بنالحسن است.
شکوفه ▪︎
میدانید چرا جمعهها، ندبهها خلوت است؟
میدانید چرا ندبه را جمعه صبح باید خواند؟
میدانید خدا میخواهد با ما چه کند؟
میدانید ما داریم با اماممان چه میکنیم؟
میدانید...
جمعه تنها روزی است که همه آن را برای خودشان میخوانند. راحتی و آسایش و خانواده و...
خدا میخواهد که صبح این خودمانی را خرج خودیترین فرد زندگیات کنی؛ امامت.
شکوفه ▪︎
فدایت شوم؛ تو همان عزیز مایی که چشمانمان نمیبیندت، اما یادت در زندگیمان جاری و نامت ذکر لبمان است.
فدایت شوم...
- دعای ندبه.
شکوفه ▪︎
گریه اولین اعتراض است به نداشتنها، نبودنها، نخواستنها، نپذیرفتنها!
نداشتن خوبی که بهخاطر او به دنیا آمدهایم!
نبودن عزیزی که سختیها و تلخیهای زندگیمان، جریمهی نخواستن اوست!
نخواستن وضعیتی که بدون حضور او بر ما تحمیل شده است و شیرینیهایمان را برده!
و نپذیرفتن...
خدایا من شکایت دارم به تو؛ از نبودن پیامبرم، غیبت امامم و تعداد زیاد دشمنان، و کمی نیروها...
شکوفه ▪︎
مدت عمر من و شما طولانی نیست.
در همین زمان کوتاه ثبتنام میکنند برای یاری حجت بنالحسن و بر دوش هر کس کاری میگذارند.
بار دنیایت را از دوشت بگذار پایین، تا بتوانی کار و بار حضرت را به دوش بکشی. ناکام از دنیا نروی...
ناکامان جوانمُردهها نیستند، بینصیبان از یاری اماماند... شیطانهای بزرگ و کوچک آمدهاند برای ناکام کردن من و شما از نعمتی که پیشدرآمد ظهور است...
شکوفه ▪︎
امام ساکن آسمانها بود در عرش خدا. پس خدا منت گذاشت بر من و شما و او را میان ما ساکن کرد.
ما ظلم کردیم در حق امام، و البته بیشتر در حق خودمان؛ او را رها کردیم.
تعدادمان بهظاهر زیاد است، اما تشکیلاتمان، برای یاری امام آماده نیست!
در سراسر دنیا، مشکلات ما همه از جهالت ما است!
شکوفه ▪︎
درس امام باقر(ع) پر میشد از دوستداران علم. امام دروازهی نعمت و رحمت خدا به روی همهی مخلوقات است و آنچه را که خدا به او یاد داده به دیگران میآموزد، حتی اگر این دیگران بعدها به امام ظلم کنند و یاریاش نکنند.
چند هزار شاگرد داشت، چهل نفر یار نداشت.
برخیشان حتی از امام باقر علم آموختند و شدند مثلا امام و مفتی مسلمانان؛ شافعی، حنفی، مالکی، ابوحنیفه...
شکوفه ▪︎
صحیفه خواندن و تفکر کردن در جملههایش... بنبستها را میکند آزادراه...
شکوفه ▪︎
به همه میگویم تو را دوست دارم
اما نگاهم برای ریز اعمال و کارهایم به تو نیست. مثل تو سخن نمیگویم، مثل تو نمیپوشم... مهمانیهایمان، عروسیهایمان، تربیتمان... هیچ کاری را قبل از آنکه انجام بدهم از تو نمیپرسم حلال و حرامش را؛ زیبایی و زشتیاش را.
راستش دوست ندارم به سبک دشمنان تو زندگی کنم. میخواهم مثل تو و مادرت باشم. اما...
اما باز هم صدایم بلند است که تو را دوست دارم و شمایی که از این حال زار من و ایمان بال پشهای من اذیت میشوی و... باز هم دعایم میکنی.
شکوفه ▪︎
همیشه آنها راست را دروغ نشان دادند و دروغ را راست، بد را خوب و خوب را بد.
و یاران حق به سبک پیامبرشان، تنها مسیر خدا را رفتهاند و بس.
شنونده و بیننده باید عقل داشته باشد و اگر فاسقی برایش خبر آورد، دربارهی خبر تحقیق کند.
خبر و اندیشهات را از که میگیری...
از کدام فضا، از کدام گوینده، ظاهر و باطنش شبیه مسلمانان است یا کفار؟
مبادا سیل اندیشههای فاسد و فاسقان، از امام جدایت کند.
شکوفه ▪︎
هرکس در عالم هستی یک نگرانی دارد، یک مشغولیت ذهنی، یک شوق، یک معشوق.
محبت به امام کنار همهی اینها نیست
محبت به امام پایه است. اصل است، حاشیه نیست، متن است.
و کسی که این اصل را دارد، دیگر هیچ نگرانی یا هیچ مشغولیت و هیچ شادیِ حرامی ندارد.
امام دارد و همه چیز دارد.
امام که داشته باشی، زمین و آسمان در اختیار توست...
چون تو در خدمت امامی و خدا همه چیز را در اختیار امام گذاشته است.
شکوفه ▪︎
رضیت بالله ربا... خدایا راضیام به اینکه تو پروردگار منی!
و شادم به اینکه محمدمصطفی پیامبر من است، و چه خوب که اسلام دین من است و قرآن، نامه تو به من و تمام سخنانت با من.
و دلم آرام و راضی است به علیبنابیطالب امامم، به حسن، به حسین، به علیبنالحسین، به محمدبنعلی، به جعفربنمحمد، به موسیبنجعفر، به علیبنموسی، به محمدبنعلی و علیبنمحمد و به حسنبنعلی... خدایا، خدایا به حجت بنالحسن که امامان من هستند.
مهربان پروردگارم، مهدیفاطمه(عج) دوستدار تو، و امام من است؛ پس او را محافظت کن. به تو میسپارمش از تمام رنجها و بلاهایی که دشمنان روبرو و پشتسر، حیلهگران از چپ و راست و منافقان از بالا و پایین میخواهند بر او وارد کنند.
شکوفه ▪︎
آییننامهی دل را خدا از اول متفاوت نوشت.
محبت و شوق و عشق را گذاشت پای دل
و دل را برگزید برای خودش و جهل را گذاشت مقابل عقل
اما هیچچیز در عالم را مقابل عشق نگذاشت.
داستان عشقِ دلها کلام خود خالق شد و
به قول امام باقر(ع):
- اصلا مگر دین چیزی غیر از محبت (بخوانید عشق) است؟
- المحاسن، ج ۱، ص ۲۶۳
برای عقل فلسفه آوردند و برای عشق؛ هیچ... نه بهانه و نه استدلال و... هیچ...
مهدی فاطمه(عج) دلبری است که همه شوقش را داشتند، همه... همه... همهی خوبان، همهی خوش سیرتها، بهشتیها... خود خدا... خود خدا.
شکوفه ▪︎
خوشا به حال منتظران قائم.
و وای به حال بیدینها و عقبماندهها.
همهی انبیا و پاکان گذشته خبر از آمدنش دادهاند و خوشا به حال من که مسلمانم به همهی پیامبران،
مسلمانم به آخرین پیامبر، مسلمانم به کاملترین دین.
و چشم به راه همویی هستم که چشمان آدم تا خاتم، اشکبار منتظرش هستند.
خوشا به حال ما اگر در راهش خسته نشویم، بمانیم و دل بدهیم.
هر چند که دوستدارانش را مسخره کنند.
شکوفه ▪︎
در کتاب حیقوق نبی(ع) آمده است:
اگر چه تأخیر نماید برایش منتظر باش...
در انجیل متی گفته است:
همچنان که برق از مشرق ساطع شده تا به مغرب ظاهر میشود، ظهور پسر انسان نیز چنین خواهد شد... جمیع طوایف زمین سینهزنی کنند و پسر انسان را ببینید که بر ابرهای آسمان با قوت و جلال و عظیم میآید... اما از آن روز و ساعت هیچکس اطلاع ندارد، حتی ملائکهی آسمان... پس شما نیز حاضر باشید، زیرا در ساعتی که گمان نبرید، پسر انسان میآید...
عهد جدید، انجیل متی، باب ۲۴.
شکوفه ▪︎
در کتاب دانیال(ع) نوشته است:
امیر عظیمی که برای پسران قوم تو ایستاده است [قائم] خواهد برخاست... خوشا به حال آنکه انتظار کشد.
عهد قدیم، کتاب دانیال، باب ۱۲.
شکوفه ▪︎
حجم
۷۰٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه
حجم
۷۰٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه
قیمت:
۲۱,۶۰۰
۱۰,۸۰۰۵۰%
تومان