بریدههایی از کتاب منظومه ای از پدیده های حیاتی
۴٫۰
(۵)
معتقد شده بود که خوشبختی یعنی نبودِ چیزی -نبودِ ترس، نبودِ درد، نبودِ اندوه- اما در اینجا خوشبختی که همچون هر اندوهی قدرتمند بود در درونش میخروشید.
نازنین بنایی
تمام جهان در حال سقوط بود، اما حالا کسی بود که آنقدری قدرت داشت که بتواند محکم او را بگیرد. دو مردی که قبلاً با آنها روابط صمیمانه داشت با او مثل شیئی نازک و شکستنی رفتار کرده بودند، انگار سعی داشتند ترتیب یک خاکستردان عتیقهٔ یونانی را بدهند. سولیم طوری او را در بغل میگرفت که انگار از له کردن کلیههای او نمیترسد. شکل کامل دندانهای ناقصش را روی شانههای ناتاشا باقی میگذاشت طوری که صبح روز بعد جایشان قرمز میشد.
از ناتاشا میخواست او را بخاراند و ناخنهای بلندتر ناتاشا پشت او را مثل پوست ببر خط میانداخت. جسم ناتاشا به خودی خود ابزاری زیبا اما بیمصرف بهنظر میرسید. فشار انگشتان سولیم بر مچهای او، گازهای سگوار او بر ترقوهٔ ناتاشا، این فشار بر قفسهٔ سینهاش، این گوشت قرمز شده.
نازنین بنایی
آب شدن در گذشته به معنای ستردن نیست بلکه تغییر شکل است، تبدیل است از لحظهٔ حاضر به خاطره، از جامد به مایع، و کسی که تو زمانی لمسش کرده بودی اکنون بر پوستت جاری میشود، اکنون سیلآسا بر پشتت فرو میریزد، و تو شاید در خاطره غوطهور شوی، شاید فرو بروی، شاید غرق شوی، اما انگشتهایت نمیتوانند نگهش دارند.
نازنین بنایی
حس شگفتانگیزی است که به حرفهایت گوش کنند و بعد از یاد ببرند. حسن از این بیشتر میخواست.
نازنین بنایی
دختر گفت، «هنوز اینجایی.» جواب داد، «هنوز اینجام.» دختر چمدان قهوهای او را بلند کرد. گفت، «سبکه.» گفت، «پدر و مادرم هستن.» این سومین گفتوگویشان بود.
نازنین بنایی
«اما این کار حاصل عمر توئه.»
«حاصل عمر تو میتونه سابیدن شاش از کاسهٔ توالت باشه. کار صرفاً واسه اینکه تو عمرت رو صرفش کردی معنی پیدا نمیکنه.»
نازنین بنایی
اما من هنوز یه مینیمالیستم.»
«معنیش رو میدونی؟»
حوا که انتظار این سؤال را داشت سر تکان داد که میداند. «این یه راه قشنگتره برای اینکه بگی هیچی نداری.»
نازنین بنایی
بخش پیریشناسی در اولین جنگ بسته شد، بهدلیل کمی منابع و اتفاق نظر عمومی که طولانی کردن عمر پیران از کارهای زمان صلح است.
نازنین بنایی
گاهی درمیماند که شاید بیزاری از خودش به شکل آسیب زدن به بیمارانش بروز میکند، انگار بخش مکتومی از قلبش میخواست که آنها بهخاطر ناکامیهای او رنج بکشند.
نازنین بنایی
دستور زبان تنها جایی بود که میتوانست پدرش را زنده نگه دارد
نازنین بنایی
حجم
۶۹۶٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۴۶۳ صفحه
حجم
۶۹۶٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۴۶۳ صفحه
قیمت:
۱۶۷,۰۰۰
تومان