بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب وصل هزار مجنون | طاقچه
تصویر جلد کتاب وصل هزار مجنون

بریده‌هایی از کتاب وصل هزار مجنون

نویسنده:سعید تشکری
دسته‌بندی:
امتیاز:بدون نظر
شیخ مفید: رؤیایی خوش دیدم. کنار درختی سبز، مولایمان علی به تو کتابی را هدیه کردند و تو از شادی گریستی. سید رضی فراموش نکن، آن‌چه که تو تمنایش را در دل داری... اکنون به تو داده‌اند. قدر بدان و بر صدر بنشین که وقت گشایش است. وقت می‌گذرد. اقلیم باران و صفا اینجاست. نام آن کتاب را می‌خواهی بدانی؟ سید رضی: نامش چیست؟ شیخ مفید: از عالم غیب، نامی برای تو هدیه آمده است. سید رضی: عالم غیب همان عالم امکان است. فرصت یافتن است. هر چه هست آن عالم است که به این زمان و مکان می‌آید. آه استاد! می‌ترسم... می‌ترسم. شیخ مفید: آن کتاب نامی خجسته دارد. سید رضی: [مشتاق] نامش چیست؟ شیخ مفید: نهج البلاغه... سید رضی: [زمزمه می‌کند.] نهج البلاغه!
چڪاوڪ

حجم

۷۱۷٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۱۲۰۲ صفحه

حجم

۷۱۷٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۱۲۰۲ صفحه

قیمت:
۲۷۰,۴۵۰
۸۱,۱۳۵
۷۰%
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد