بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب یوما | صفحه ۲ | طاقچه
کتاب یوما اثر مریم راهی

بریده‌هایی از کتاب یوما

نویسنده:مریم راهی
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۳از ۲۰ رأی
۴٫۳
(۲۰)
ابوطالب به احترام عمرو، و احترام نام‌هایی که او بر زبان دارد دست بر سینه می‌گذارد و باز هم عمرو: ـ من از صمیم دل رضامند این پیوندم که در آن جز نیکی برای محمد و خدیجه و اطرافیان‌شان نمی‌بینم... کنیزکان از آن سوی پرده به تهنیت، چنان هلهله‌ای به پا می‌کنند که در تمام بطحاء می‌پیچد. آنگاه خدیجه که دوشادوش زنان به این سوی پرده آمده و در حضور ابوطالب سر از زمین برنمی‌گیرد، به سرخی گونه از شدت شرم می‌گوید: ـ به خداوند یکتا سوگند، رزقی به جز مهر را طالب نیستم...
شهید مریم فرهانیان
عمرو دستی بر محاسن بلندش می‌کشد و عمامه بر سر راست می‌کند و چشم می‌دوزد به شیرینی‌هایی که در طبق: ـ اصل و نسب‌مان یکی است... نیز پدر شما، عبدالمطلب است، بزرگ قریش، دانا و ارجمند، مردی سوای دیگر مردان... چه کسی نیکوتر از نواده او که نیک‌مردی چون شما پدری‌اش کرده باشد... سر به زیر می‌افکند از عظمت ابوطالب: ـ می‌دانید که خویلد، پدر خدیجه، در جنگ کشته شده و او جز من کسی را ندارد... پدری‌اش نکرده‌ام، زیرا که او خود آن چنان است که بر مردان پیشی گرفته در شجاعت و تدبیر و توانمندی... فقط برایش عمویی بوده‌ام عموتر از سایر عموها... از چشمانش می‌خوانم که تنها طالب مهر است... و چه کس مهربان‌تر از محمد امین، پسر محبوب عبدالله و آمنه...
شهید مریم فرهانیان
ابوطالب، با هیمنه‌ای که میراث عبدالمطلب است و او خود از پدرش هاشم به ارث برده، بر سریر صدف‌نشان نشسته و رو سوی عمرو سخن آغاز می‌کند: ـ ای برادر خویلد! برادرزاده ما، محمد پسر عبدالله به خواستگاری دختر بزرگ‌منش شما آمده... دختر ارجمندتان که آراسته است به پاکی و بخشندگی... و شهره است به عظمت و شکوه در تمام حجاز... دارایی محمد، حسن خُلق اوست و شهرتش به امانت‌داری در سراسر این بلاد... آیا رضایید به این وصلت؟
شهید مریم فرهانیان

حجم

۱۳۹٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۶۴ صفحه

حجم

۱۳۹٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۶۴ صفحه

قیمت:
۳۶,۹۰۰
۱۸,۴۵۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل۱
۲
صفحه بعد