بریده‌هایی از کتاب چرا عاشق می شویم؟

زنان عموما با کلمات و تصاویر رمانتیک و مضامین عاطفی فیلم‌ها و داستان‌ها برانگیخته می‌شوند. خیالات جنسی زنان نیز متضمن عطوفت و تعهد بیشتر و نیز برقراری ارتباط جنسی با شخص آشناست.

با افزایش سن، میزان تستوسترون کاهش می‌یابد و میل جنسی فروکش می‌کند. اما حدودا دو سوم زنان میانسال دچار کاهش لیبیدو نمی‌شوند. (۱۶) این نیز به تستوسترون مربوط است. با کاهش استروژن در دوران یائسگی، میزان تستوسترون و دیگر آندروژن‌ها افزایش می‌یابد: این هورمون‌های قوی سرانجام بیشتر خود را نشان می‌دهند. در یکی از تحقیقات انجام‌شده، تقریبا چهل درصد زنان میانسال گلایه کردند که به اندازه کافی ارتباط جنسی ندارند.

به خطر افتادن سلامتی، احساس تیره‌بختی، کار بیش از حد، مجال‌تنگی، تنبلی و ملال بدون شک در کاهش شهوت مؤثرند.

شهوت به این دلیل پدید آمده که به افراد انگیزه بدهد تا تقریبا با هر جفت نسبتا مناسبی در پی وحدت جنسی باشند. عشق رمانتیک به این دلیل پدید آمده است تا مردها و زن‌ها توجهشان را بر یک فرد خاص که بر دیگران ترجیح داده می‌شود معطوف کنند و به این ترتیب، زمان و انرژی بسیار ارزشمندشان را صرف این ارتباط عاشقانه کنند. مدارات مغزی برای دلبستگی مذکر ـ مؤنث به این دلیل تکامل یافته است تا اجداد و پیشینیان ما بتوانند دست‌کم تا زمان بزرگ کردن و طی شدن دوران نوزادی فرزندشان کنار یکدیگر بمانند.

شهوت عمدتا با هورمون تستوسترون مرتبط است، چه در مردان و چه در زنان. عشق رمانتیک با محرک‌های طبیعی دوپامین و شاید نورپینفرین و سروتونین ارتباط دارد. احساس دلبستگی مذکر ـ مؤنث نیز نتیجه هورمون‌های اوکسی‌توسین وواسوپرسین است.

این افت و کاهش عشق رمانتیک بی‌شک بخشی از روند تکامل بشر است. عشق شدید رمانتیک باعث صرف وقت و انرژی بسیاری می‌شود. این حس مسلما آرامش ذهن و روال فعالیت‌های روزمره (از جمله پرورش کودکان) را مختل می‌کند و سال‌ها وقت انسان را با اندیشه‌های وسواس‌گونه در مورد محبوب هدر می‌دهد. این جریانات مغزی عمدتا برای نیل به یک هدف تکامل یافته‌اند: برای آن‌که پیشینیان ما به جستجو و یافتن همسری خاص و سپس مقاربتِ جنسی صرف با همان همسر خاص تا زمان باردار شدن او ترغیب و سوق داده شوند.

نوع واکنش ما به طرد شدن از جانب محبوبمان، به نیروهای بسیاری بستگی دارد ــ از جمله نوع پرورش ما. بعضی افراد در دوران کودکی از دلبستگی‌های عمیق و مطمئنی برخوردارند که بعدها به دلیل برخورداری از عزت نفس و انعطاف‌پذیری نسبتا سریع‌تر بر غم و درد ناشی از طرد شدن از جانب محبوبشان غلبه می‌کنند. بعضی‌ها در دوران کودکی در خانه‌هایی بی‌بهره از عشق و آکنده از تنش، آشوب یا طرد و انکار بزرگ می‌شوند ــ که باعث می‌شود آن‌ها در جنبه‌های دیگر زندگی وابسته یا بی‌دفاع شوند.

اساس یک نظریه بنیادی بال و پر گرفته‌اند: هر یک از ما شخصیتی منحصربه فرد داریم، که زاده تجربیات دوران کودکی و بیولوژی خاص ماست، و این ساختار روانی عمدتا ناخودآگاه ما را به سوی عشق ورزیدن به یک شخص خاص ــ به جای هزاران هزار همسر احتمالی دیگر ــ سوق می‌دهد.

آیالا پاینزِ روان‌شناس معتقد است ما همسری را برمی‌گزینیم که شبیه پدر یا مادری باشد که در دوران کودکی با او مشکلات حل‌نشده داشته‌ایم؛ ما به شکل ناخودآگاه در پی آنیم که در دوران بلوغ، مشکل این ارتباط مربوط به دوران کودکیمان را حل کنیم. (۶۷) هارویل هِندریکس معتقد است ما همسرانی را برمی‌گزینیم که در دوران کودکی همان آسیب‌های روحی ما را دیده و در روند رشد در همان مرحله‌ای گیر کرده باشند که خود ما گیر کرده بودیم. (۶۸)

عجیب این‌که زنانی که ممکن است باردار شوند، همچنین بیشتر جلبمردانی می‌شوند که روحیه طنز دارند

رندی تورنهیلِ بیولوژیست معتقد است که زنان دو ارجحیت بنیادی دارند. در دوران تخمک‌گذاری در پی همسرانی هستند که ژن‌های خوبی دارند (بقایای احساس گشن‌شدگی در پستانداران)، در دیگر مواقعِ چرخه قاعدگی، زن‌ها مردانی را ترجیح می‌دهند که نشانه‌های تعهدپذیری داشته باشند. در واقع، وقتی از زنان انگلیسی و ژاپنی خواسته شد تصاویر کامپیوتری مردانی با جذاب‌ترین صورت را انتخاب کنند، آن‌ها چهره‌های مردانه‌تر را هنگام تخمک‌گذاری و چهره‌های زنانه‌تر را هنگام چرخه قاعدگی ترجیح دادند.

"چرا زن به جای باهوش بودن، باید زیبا باشد؟" "چون مردان بیش از فکر کردن، می‌بینند."

مطالعات متعدد ثابت می‌کنند که زوج‌هایی که با هم دست به کارهایی هیجان‌انگیز می‌زنند از ارتباط خویش رضایت بیشتری دارند.

رایج‌ترین دلیل کتک خوردن زنان در سراسر دنیا حس تملک‌جویی شوهرانشان است.

"همان گونه که بهترین شراب بهترین سرکه را تولید می‌کند، عمیق‌ترین عشق نیز به مرگبارترین نفرت بدل می‌گردد." چرا چنین است؟ چون عشق و نفرت در مغز انسان ارتباطی تنگاتنگ دارند. مدارهای اولیه نفرت/ خشم نواحی آمیگدال تا هیپوتالاموس تا بخش خاکستری مغز را در وسط مغز در بر می‌گیرند.

ییتس می‌پرسد: "چگونه می‌توان رقص را از رقصنده بازشناخت؟"شاید در جمعی یا در دفتر کار یا جایی دیگر مجذوب کسی شده باشید؛ بعد از خود پرسیده باشید که آیا اسیر هیجان لحظه شده‌اید یا نه. تمنای شما برای عشق ورزیدن و برخوردار شدن از عشق دیدتان را تغییر داده ــ و وزغی را به شاهزاده تبدیل کرده است. شما رقصنده را با رقص اشتباه گرفته‌اید.

ممکن است با کسی ارتباطی را آغاز کنید فقط برای ارضای میل جنسی. چند ماهی نیز به شکل نامرتب با او ارتباط برقرار کنید. سپس یک روز ناگهان متوجه شوید که به او احساس تملک دارید. بعد خیلی زود عاشق او شوید و به تدریج به لحاظ عاطفی با او پیوند تنگاتنگ پیدا کنید. در این صورت، شهوت پیش از احساس عشق به وجود آمده و در انتها به دلبستگی انجامیده است.

داده‌هایی هست دال بر این‌که با بزرگ شدن انسان‌ها در کنار هم چون "دو گیلاس قشنگ بر یک ساقه"، ماهیت دلبستگی از شدت شهوت می‌کاهد. احتمالاً به همین دلیل است که مردها و زن‌هایی که مدت‌ها از ازدواج باثباتشان می‌گذرد، وقت کمتری را به معاشقه می‌گذرانند.

عشاق دیگر تمام روز را با هم حرف نمی‌زنند یا تا سپیده صبح به پایکوبی نمی‌پردازند. شور دیوانه‌وار، خلسه، اشتیاق، اندیشه‌های وسواس‌گونه و انرژی افزایش‌یافته همگی و همگی محو می‌شوند. اما اگر بخت با شما یار باشد، این حالت معجزه‌آسا به احساس جدید امنیت، آسایش، خونسردی و وحدت و یکپارچگی با محبوب و شریک زندگی استحاله می‌یابد.

نخستین بار وقتی گوجه‌فرنگی از کشورهای آمریکای جنوبی و بعد از اقیانوس اطلس گذشت و به دست اروپایی‌ها رسید، آن‌ها تصور کردند که این میوه سرخ و آبدار موجب تقویت میل جنسی می‌شود؛ پس نام این میوه را گذاشتند "سیب عشق".