بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب مجموعه اشعار فروغ فرخزاد | طاقچه
تصویر جلد کتاب مجموعه اشعار فروغ فرخزاد

بریده‌هایی از کتاب مجموعه اشعار فروغ فرخزاد

انتشارات:نشر وزرا
امتیاز:
۳.۵از ۴۳ رأی
۳٫۵
(۴۳)
چراغ‌های رابطه تاریکند کسی مرا به آفتاب معرفی نخواهد کرد کسی مرا به میهمانی گنجشک‌ها نخواهد برد پرواز را به خاطر بسپار پرنده مردنی است.
misbeliever
ما هرچه را که باید ازدست داده باشیم، از دست داده ایم
کاربر ۴۸۰۹۳۷۰
عشق فروغ ناشی از کمبود محبت در محیط خانواده و بخصوص خشونت‌ها و بد اخلاقی‌های پدرش بود.
『sachli』
ما هرچه را که باید ازدست داده باشیم، از دست داده ایم
Aisan
من مثل دانش آموزی که درس هندسه‌اش را دیوانه وار دوست می‌دارد تنها هستم
کاربر ۴۸۰۹۳۷۰
آسمان همچو صفحۀ دل من روشن از جلوه‌های مهتابست امشب از خواب خوش گریزانم که خیال تو خوشتر از خوابست
سیّد جواد
ناگهان خوابی مرا خواهد ربود من تهی خواهم شد از فریاد درد
⚽️ kaka ⚽️
و این جهان پر از صدای حرکت پاهای مردمیست که همچنان که ترا می‌بوسند در ذهن خود طناب دار ترا می‌بافند.
باران
من مثل دانش آموزی که درس هندسه‌اش را دیوانه وار دوست می‌دارد تنها هستم
িមተєကє .నមժមተ
می روم... اما نمی‌پرسم ز خویش ره کجا...؟ منزل کجا...؟ مقصود چیست؟
m.norouzi
می خزم در سکوت بستر خویش
کاربر ۴۸۰۹۳۷۰
لحظه‌ها را دریاب چشم فردا کور است
Aysan
شاید اینرا شنیده‌ای که زنان در دل «آری» و «نه» به لب دارند ضعف خود را عیان نمی‌سازد راز دار و خموش و مکارند آه من هم زنم، زنی که دلش در هوای تو می‌زند پروبال دوستت دارم‌ای خیال لطیف دوستت دارم‌ای امید محال
سیّد جواد
پرواز را بخاطر بسپار پرنده مردنی ست.
سیّد جواد
از سیاهی چرا هراسیدن شب پر از قطره‌های الماس است
Aysan
اگر بسویت این چنین دویده ام به عشق عاشقم نه بر وصال تو
Aisan
گریزانم از این مردم که با من              به ظاهر همدم و یکرنگ هستند ولی در باطن از فرط حقارت             به دامانم دو صد پیرایه بستند از این مردم که تا شعرم شنیدند             به رویم چون گلی خوشبو شکفتند ولی آن دم که در خلوت نشستند       مرا «دیوانه‌ای بدنام» گفتند.
هدیه
من از نهایت شب حرف می‌زنم من از نهایت تاریکی و از نهایت شب حرف می‌زنم اگر به خانۀ من آمدی برای من‌ای مهربان چراغ بیاور و یک دریچه که از آن به ازدحام کوچۀ خوشبختی بنگرم
گنگ خواب دیده
حق با شماست من هیچگاه پس از مرگم جرأت نکرده‌ام که درآینه بنگرم و آن قدر مرده‌ام که هیچ چیز مرگ مرا دیگر ثابت نمی‌کند
helya.B
من دلم می‌خواهد که ببارم از آن ابر بزرگ
باران

حجم

۱۱۷٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۳۱۶ صفحه

حجم

۱۱۷٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۳۱۶ صفحه

قیمت:
۲۸,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
۲
...
۱۵صفحه بعد