بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب مجموعه اشعار فروغ فرخزاد | صفحه ۱۶ | طاقچه
کتاب مجموعه اشعار فروغ فرخزاد اثر نرگس  علی مردانی

بریده‌هایی از کتاب مجموعه اشعار فروغ فرخزاد

انتشارات:نشر وزرا
امتیاز:
۳.۶از ۴۲ رأی
۳٫۶
(۴۲)
به لب هایم مزن قفل خموشی که در دل قصه‌ای ناگفته دارم زپایم بازکن بند گران را کزین سودا دلی آشفته دارم
mahta zarifian
می برم، تا که در آن نقطۀ دور شستشویش دهم از رنگ گناه شستشویش دهم از لکۀ عشق زین همه خواهش بیجا و تباه می برم تا زتو دورش سازم زتو،‌ای جلوۀ امید محال می برم زنده بگورش سازم تا از این پس نکند یاد وصال
Parla Pashayy
آری آغاز دوست داشتن است گرچه پایان راه ناپیداست من به پایان راه نیندیشم که همین دوست داشتن زیباست
الف،بامداد
«هنوز دفترچه‌های مشق کلاس دوم و سوم دبستانم را دارم. تمام ثروت مرا کاغذهای باطله‌ای تشکیل می‌دهند که در طول سال‌ها جمع کرده‌ام و به هر جا که می‌روم همراه می‌برم. کاغذهایی که دست دوستانم روزی بر آنها نشانه‌ای نقش کرده، خطی کشیده و یا تصویری طرح کرده است، از دیدن هر یک از آنها به یاد یکی از روزهای از دست رفته زندگیم می‌افتم و مثل این است که همه چیز برایم دوباره تجدید می‌شود.»
sama
آه بگذار گم شوم در تو کس نیابد دگر نشانه‌ی من
negar
نه چراغیست در آن پایان هر چه از دور نمایانست شاید آن نقطه نورانی چشم گرگان بیابانست
sepideh ei
لحظه‌ها را دریاب چشم فردا کور است
sepideh ei
گریند در کنار تو گویی ارواح مردگان گذشته
sepideh ei
لیک چشمان تو با فریاد خاموشش راهها را در نگاهم تار می‌سازد همچنان در ظلمت رازش گرد من دیوار می‌سازد
sepideh ei
چشمهای وحشی تو در سکوت خویش گرد من دیوار می‌سازد
sepideh ei

حجم

۱۱۷٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۳۱۶ صفحه

حجم

۱۱۷٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۳۱۶ صفحه

قیمت:
۲۸,۰۰۰
تومان