بریدههایی از کتاب سکون کلید است
۲٫۶
(۸)
ما در این لحظه زندگی نمیکنیم. ما در واقع ناامیدانه تلاش میکنیم با فکر کردن، کاری انجام دادن، حرف زدن، نگران بودن، به خاطر آوردن، امیدوار بودن و هر چیز دیگری در لحظه حضور نداشته باشیم. هزاران دلار هزینه میکنیم تا ابزاری در جیبمان داشته باشیم که مطمئنمان کند هرگز حوصلهمان سر نمیرود. ما با این باور خام که در آخر به شادی دست خواهیم یافت، خودمان را در فعالیتها وتعهدات زیادی درگیر میکنیم و به دنبال پول و دستاورد میدویم.
احسان رضاپور
کسانی که در طلب سکون هستند باید:
- یک قطبنمای اخلاقی قوی برای خودشان ایجاد کنند.
- رشک و حسادت و امیال مضر دیگرشان را هدایت کنند.
- با زخمهای دوران کودکیشان کنار بیایند.
- قدردانی از جهان اطرافشان را تمرین کنند.
- روابط انسانی و عشق را در زندگیشان پرورش دهند.
- ایمان و کنترل را به چیزی بزرگتر از خودشان واگذار کنند.
- درک کنند جستوجوی کنترلنشدهبرای چیزهای بیشتر به ورشکستگی میانجامد.
Book2023
برای هر چیزی که با آن مواجه میشوید و هر کاری که انجام میدهید، در درجهی نخست لازم است خودتان را شکست ندهید و کار را با فکر کردن بیشازحد، تردیدهای غیرضروری و پیشبینی سختتر نکنید.
Book2023
جهان چقدر متفاوت میبود اگر آدمها همانقدر که به وراجی رسانههای جمعی گوش میدادند، به صدای درونشان هم گوش میسپردند؟ اگر آدمها میتوانستند به همان سرعتی که به دینگها و زنگهای تکنولوژی در جیبشان جواب میدهند، به فراخوان صدای آگاهیشان هم پاسخ دهند، چه میشد؟
تمام این سروصداها، تمام این اطلاعات، تمام این ورودیها به ذهن به این خاطر هستند که ما از سکوت، از احمق به نظر رسیدن، جا ماندن و ازدستدادن میترسیم. میترسیم که آن یارویی باشیم که میگوید: «نه، علاقهای ندارم».
ترجیح میدهیم بدبخت باشیم به جای اینکه خودمان را در اولویت قرار دهیم و بهترینِ خودمان باشیم.
Book2023
در این میان حس منیت هم وجود دارد که تلاش میکند در جریان همه چیز قرار بگیرد، میخواهد آن چیز یک برنامهی تلویزیونی محبوب باشد یا جدیدترین شایعه در زمینهی صنعت یا داغترین بحرانها در خاورمیانه، آفریقا، آسیا یا آب و هوا، بانک جهانی یا اجلاس ناتو و الخ. حس منیتی که تلاش میکند در نقش مطلعترین فرد حاضر در اتاق ظاهر شود؛ آدمی که از همهی حرفهای برآمده از فضولی و غیبت خبر دارد، کسی که از تکتک اتفاقهای زندگی دیگران باخبر است.
Book2023
چیزهای مهم تا زمانی که به آنها برسید همچنان مهم باقی خواهند ماند. امر غیرمهم بیاهمیتیاش را آشکار خواهد کرد (یا بهسادگی ناپدید خواهد شد). پس، به جای عجلهی غیرضروری یا خستگی مفرط، با سکون میتوانید بنشینید و تمام توجهتان را معطوف چیزی کنید که استحقاق توجهتان را دارد.
Book2023
اطلاعاتْ بیشازحد در دسترس است و هر چیز جزئی و بیهودهای زیر میکروسکوپ چند برابر بزرگ میشود. حدس و گمان شایع، ذهنها منکوب و درگیر فکرهای مختلف شده است.
اثر سیانان الان دیگر مشکل همه است، نه فقط رئیسجمهورها و ژنرالها. دسترسی هر یک از ما به اطلاعات بیشتر از آنی است که به طور منطقی بتوانیم از آنها استفاده کنیم. به خودمان میگوییم این بخشی از شغلمان است و باید در جریان همه چیز باشیم و به این ترتیب، زمان باارزشمان را صرف اخبار، گزارشها، جلسهها و شکلهای دیگرِ بازخورد میکنیم. حتی در صورتی که به تلویزیون هم نچسبیده باشیم، همچنان شایعات بیاساس و اخبار نمایشی و حواسپرتیهای دیگر احاطهمان کردهاند.
باید این روند را متوقف کنیم.
Book2023
در بودایی به این توانایی uppekkha میگویند و مسلمانان aslama مینامندش. کلمهی عبریاش hishtavut است. در دومین کتاب بهاگاواد گیتا، در شعری حماسی، سلحشور آرجونا دربارهی samatvam حرف میزند، «یکنواختی ذهن _ آرامشی که همیشه برقرار است». یونانیها آن را euthymia و hesychia مینامند و پیروان اپیکور ataraxia و مسیحیانaequanimitas. این مفهوم در زبان انگلیسی «سکون» نامیده میشود.
سکون یعنی محکم و استوار بودن، آن هم وقتی جهان دور سرت میچرخد؛ یعنی بدون آشفتگی رفتار کردن؛ شنیدن فقط آنچه لازم است شنیده شود؛ آرامش درونی و بیرونی داشتن؛ بهره گرفتن از دائو و لوگوس و سلوک اخلاقی و حکمت و عقل.
احسان رضاپور
سنکا مینویسد: «وقتی هیچ سروصدایی به گوشتان نمیرسد، و هیچ کلمهای، چه چاپلوسانه و چه تهدیدآمیز، چه وزوزی پوچ و چه حرفی بیمعنا، شما را از خودتان بیرون نمیکشد، احتمالاً میتوانید مطمئن باشید که با خودتان در صلح هستید».
احسان رضاپور
گفت: «آنچه بر سر راهت ایستاده ارادهی بسیار خیرهسر و لجوج توست». این ارادهی خیرهسر و لجوج، به تعبیر استاد کنزو، بود که هریگل را از یادگیری و مهارت واقعی در هنری که دنبال میکرد دور نگه داشته بود. ارادهی خیرهسر و لجوج را میتوان اینطور معنا کرد: میل به کنترل کردن و دیکته کردن برنامهها و روند هر چیزی که بخشی از آن هستیم.
چیزی که کنزو از شاگردانش میخواست این بود که فکر به هدف زدن را از ذهنشان خارج کنند. او حتی از آنها میخواست به ایدهی پایان و خروجی کار هم بیاعتنا باشند. او میگفت: «به هدف زدن، فقط گواه بیرونی و تأییدی بر این است که بیهدفی، فروتنی و از خود رهایی شما یا هر چیز دیگری که دوست دارید این وضعیت را بنامید، در بالاترین سطح قرار دارد».
alireza sadidi
حجم
۲۹۵٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۵۲ صفحه
حجم
۲۹۵٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۵۲ صفحه
قیمت:
۴۸,۰۰۰
۲۴,۰۰۰۵۰%
تومان