بریدههایی از کتاب دوازده نظریه درباره طبیعت بشر
۳٫۳
(۱۸)
کنفوسیوس برای غلبه برای تمایلِ انسان به اینکه منفعت شخصی را انگیزهٔ کارهایش قرار دهد، «عمل محض خاطر هیچ» را توصیه میکند. پیروی از این اصل بهخصوص مستلزم آن است که کار درست را فقط به این دلیل که از نظر اخلاقی درست است، و نه به هیچ دلیل دیگری، انجام دهیم.
پروا
وقتی که باوری شکل ایدئولوژی پیدا میکند و برای توجیه راه و رسمِ زندگیِ یک گروه اجتماعی به کار میرود، بررسی عینیِ آن باور برای اعضای آن گروه دشوار میشود.
پروا
ادعاهایی که دربارهٔ طبیعت انسان مطرح میشوند، بهخصوص در این مورد، ابهام دارد. آیا این کار انسان طبیعی است که شیر گاو بخورد، یا در جستوجوی کانیها در دل زمین نقب بزند، یا با هواپیما اینسو و آنسو برود؟ برای ما طبیعی است که خودخواه باشیم یا بخشنده؟ صلحطلب باشیم یا پرخاشجو؟ آرام و متعادل باشیم یا عصبی و رواننژند؟ واژههای «طبیعی» و «غیرطبیعی» و «طبیعت» را باید در اینجا علامت خطر بدانیم که از امکانِ سردرگمی و آشفتگی خبر میدهند. اگر کسی بگوید «انسانها بهطور طبیعی x هستند»، باید از او بپرسیم «آیا منظورتان این است که همه (یا بیشتر) انسانها x هستند؟» یا اینکه «انسانها باید x باشند؟» یا اینکه «ما همگی گرایشی فطری به x بودن داریم؟» (و اگر اینطور است آیا این گرایش را باید تقویت کرد یا با آن مقابله کرد؟) یا شاید منظورتان این است که «انسانها پیش از پیدایش تمدن x بودند» (و در این صورت تمدن چیست؟)[...].
پروا
مسیحیان ممکن است بگویند کسانی که پشت سر هم ایراد میگیرند و اعتراض میکنند از فرط گناه کور شدهاند و این کبر و غرورشان است که چشم آنها را بر روشنیِ نور بسته است. یا شاید مارکسیست مدعی شود آنهایی که درستی تحلیل مارکس را درک نمیکنند اسیر توهّم «خودآگاهیِ کاذب» هستند که خصوصیتِ بارزِ کسانی است که از جامعهٔ سرمایهداری نفع میبرند. در مورد نظریهٔ فروید هم میبینیم که [هواداران این نظریه] انگیزهٔ منتقدان روانکاوی را مقاومت ناخودآگاه در برابر روانکاوی «تشخیص» میدهند.
احسان رضاپور
وقتی که باوری شکل ایدئولوژی پیدا میکند و برای توجیه راه و رسمِ زندگیِ یک گروه اجتماعی به کار میرود، بررسی عینیِ آن باور برای اعضای آن گروه دشوار میشود. در این شرایط، فشارهای اجتماعیِ شدیدی برای پذیرش این باور و وفق یافتن با آن وجود خواهد داشت. احساس مردم این است که مجموعهٔ باورهایشان، حتی اگر از لحاظ نظری احتمالاً دچار اشکال باشد، باز هم دربرگیرندهٔ برخی بصیرتهای مهم و حیاتی است و چشماندازی از بعضی حقایق بنیادی بهدست میدهد که از لحاظ عملی اهمیت دارند.
احسان رضاپور
سخن ما با افرادی که اعتقاد و تعهد خاصی ندارند (از جمله نسبیگراها یا پسامدرنیستها) نیز این است: هرکس در زندگی باید نوعی نظریه دربارهٔ طبیعت انسان یا ایدئولوژی یا فلسفهای داشته باشد؛ شما نیز باید بدانید که سعادت و بهروزی انسان در گرو چیست و ارزشمندترین کارهایی که انسان میتواند انجام دهد کدام است؛
Lemonia
دیدگاه کنفوسیوس دربارهٔ کمال انسان به شکل بازری مردانه است و دربارهٔ تواناییها و استعدادهای زنان برای تربیت و پرورش نفس چیز چندانی نمیگوید. وقتی هم که کنفوسیوس دربارهٔ زنان سخن میگوید از واژههای موهن استفاده میکند و مضمون سخنانش این است که زنان بهطور کلی در برابر مرجعیتِ مشروع سرکش و عصیانگرند.
پروا
در سنت کنفوسیوسی حکیمان مظهرِ کمالِ اخلاقیاند و نیکمرد نیز مظهر کمال انسانی است که با مطالعهٔ متون کهن و ملکهٔ ذهن کردن طریق حکیمان به کمال اخلاقی دست مییابد.
پروا
برای استاد موسیقی، حرکت انگشتان روی سازی که مینوازد چنان ملکهٔ ذهن شده است که دیگر به آن خودآگاهی ندارد، حال آنکه شاگرد هنوز آگاهانه و با دقت شیوهٔ انگشتگذاری را رعایت میکند. به همین شکل، طریق حکما برای نیکمرد چنان ملکهٔ ذهن شده است که اکنون دیگر به صرافت طبع رفتار میکند، حال آنکه شاگرد کنفوسیوسی که «آداب را بهجا میآورد»، آگاهانه و با دقت از الگوهای شایستهٔ رفتاری که در آداب و آیینها بازتاب یافته است پیروی میکند. در هر دو مورد، هم نیکمرد و هم شاگرد ساعی و کوشا، توانستهاند با پیروی از آدابْ خیرخواهی، یعنی قلهٔ کمال اخلاق، را در وجود خویش متجلی سازند.
پروا
استاد گفت: “در پانزدهسالگی دل به کار یادگیری دادم؛ در سیسالگی اعمال خویش را به جای آوردم؛ در چهلسالگی از شک رها شدم؛ در پنجاهسالگی مشیت آسمان را درک کردم؛ در شصتسالگی گوشم [با نوای آسمان] دمساز شد؛ و در هفتادسالگی از خواهش دلم پیروی کردم بی آنکه حد را زیر پا بگذارم”»
پروا
کمال اخلاقی، یا مرتبهٔ خیرخواهی، با پیروی از آداب بهدست میآید و آداب را از طریق مطالعهٔ متون کهن یا کلاسیکها میتوان آموخت؛ و در متون کهن نیز طریق آسمان، که در وجود حکیمان تجسم یافته، تشریح و تبیین شده است.
پروا
«لی» مجموعهای است از قواعد که حاصل بصیرت اخلاقی گذشتگان است و رفتار و کردار شخص را بهسوی کمال هدایت میکند.
پروا
«در حق دیگران همان رفتاری را داشته باشید که در حق خود روا میدانید.»
پروا
غایت کنفوسیوسی رسیدن به جایی است که خیرخواهی بر تمام جنبههای زندگی حاکم باشد، زیرا فضیلتی است کامل که به مشیت آسمان دلالت دارد.
پروا
«نیکمرد در هیچ زمانی خیرخواهی را ترک نمیکند، ولو به اندازهٔ صرف یک وعدهٔ غذا»
پروا
محتوای آموزشهای کنفوسیوسی متون کلاسیک است، مجموعه کتبی که میراث فرهنگی گذشته را در بر دارد. مهمترین چیز از نظر کنفوسیوس این است که این متونِ کهنْ طریقِ حکما را تبیین میکنند و اینچنین سرمشقی را که برای نیل به کمال اخلاقی لازم است در اختیار فرد قرار میدهند.
پروا
تحولِ اجتماع از تربیتِ خویش در محیط خانواده آغاز میشود و همچون موجهایی که افتادن سنگریزه روی سطح برکهای آرام پدید میآورد، همهجا گسترش مییابد.
پروا
کنفوسیوس معتقد است مهمترین فضیلتی که انسان میتواند داشته باشد خیرخواهی (جِن) است. بهرهمندی از این فضیلت بهمنزلهٔ دستیابی به کمال اخلاقی است.
پروا
«ثروت و مقامی که با وسایل غیراخلاقی بهدست آمده باشد نزد من کمارزشتر از ابرهایی است که از بالای سرمان رد میشوند»
پروا
بعضی از جالبترین و مناقشهبرانگیزترین ادعاها دربارهٔ طبیعت بشر ممکن است اصلاً گزارههای علمی، که به لحاظ تجربی آزمونپذیرند، نباشند. این مسئله لزوماً سبب نمیشود که آنها را بیدرنگ کنار بگذاریم، اما مهم است که به این مسئله اذعان داشته باشیم تا بعد نخواهیم ادعا کنیم اینگونه گزارهها شأن صدقهای علمی را دارند که از طریق مشاهدات عینی و استدلالهای کاملاً عقلانی مستقل از هر زمینهٔ فرهنگی خاص اثبات شدهاند.
پروا
حجم
۷۰۵٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۵۶۰ صفحه
حجم
۷۰۵٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۵۶۰ صفحه
قیمت:
۲۰۰,۰۰۰
۱۴۰,۰۰۰۳۰%
تومان