بریده‌هایی از کتاب صد راه برای ایجاد انگیزه و اعتماد به نفس

لیستی از هر چیزی که برای شما الهام بخش است و ایجاد انگیزه می‌کند تهیه کنید آنها کابین خلبان شما هستند.

«بهترین راه برای تغییر سیستم نگرشی‌ات این است که حقیقت را در مورد خودت تغییر دهی ما به حقیقت بیشتر از جملات مثبت دروغین باور داریم. برای باور اینکه شما یک پایان دهندۀ خوب هستید می‌بایستی یک لیست از کارهای انجام شده داشته باشید» . ‌ او پیشنهاد مرا با اشتیاق دنبال کرد و یک دفتر یادداشت خرید و در بالای صفحۀ اول آن نوشت‌: «کارهایی را که به اتمام رساندم» هر روز او اهداف کوچکی را انتخاب می‌کرد و آنان را به اتمام می‌رساند. در حالی که در گذشته با زحمت کاری را شروع می‌کرد و ناتمام آن را رها می‌کرد. حالا وقتی که تلفن زنگ می‌زند او اجازه می‌دهد که به زنگ زدن ادامه دهد تا بتواند کارش را تمام کند و در دفترچه‌اش یادداشت کند. هرچه چیزهای بیشتری را یادداشت می‌کرد اعتماد به نفس بیشتری برای تبدیل شدن به یک تمام کنندۀ واقعی بدست می‌آورد و او یک دفترچه داشت تا آن را ثابت کند.

از این به بعد با خودتان عهد ببندید که به هرچیز که کلیدهای زندگیتان را به کار می‌اندازد توجه کنید. لیستی از هر چیزی که برای شما الهام بخش است و ایجاد انگیزه می‌کند تهیه کنید آنها کابین خلبان شما هستند. انگیزه لزوماً نباید اتفاقی بوجود آید. به عنوان مثال نیازی نیست که ساعتها صبر کنید تا اینکه یک آهنگ مشخص از رادیو پخش شود و شما را وجد بیاورد. شما می‌توانید آهنگ‌هایی را که می‌شنوید کنترل کنید اگر آهنگ خاصی است که شما را هیجان زده می‌کند یک سی دی از آن تهیه کنید و همیشه در ماشینتان آمادۀ اجرا داشته باشید تمام آهنگها را جستجو کنید و بهترین آلبوم انگیزش را برای خود خلق کنید. و همچنین در مورد فیلم‌ها، چندبار اتفاق افتاده است که یک فیلم تأثیر زیادی بر روی شما گذاشته و شما را مصمم به گرفتن دنیا کرده است. هر موقع این اتفاق افتاد، اسم آن فیلم را در دفترچه‌ای یادداشت کنید «کلید درست» شش‌ ماه بعد شما می‌توانید آن فیلم را کرایه کنید و حس متفاوتی داشته باشید. اکثر فیلم‌هایی که می‌شود از آن‌ها الگوبرداری کرد برای بار دوم نیز تأثیرگذارترند.

هر وقت از چیزی که در پیش روست می‌ترسم، کاری را انجام می‌دهم که سختی و ترسناک‌تر باشد. وقتی یک کار سخت‌تر را انجام می‌دهم کار واقعی برایم خنده‌دارتر می‌شود. بوکسور اسطوره‌ای محمدعلی‌کلی از این الگو برای انتخاب حریف تمرین‌اش استفاده می‌کرد او مطمئن می‌شد که حریف تمرین‌ای که قبل از مبارزه با آن کار می‌کند، ‌ از حریفی که در مقابل او در مسابقۀ اصلی قرار خواهد گرفت برتر است.

اغلب ما تمرکز خود را در زندگی از دست می‌دهیم چون به طور پیوسته در مورد بسیاری از احتمالات منفی نگرانیم. ما در مورد امکان افتادن نگرانیم و بیشتر از تمرکز بر روی هدف، به وسیلۀ ترس‌ها و نگرانیمان تخریب می‌شویم. اما هنگامی که بر روی آنچه که می‌خواهیم تمرکز می‌کنیم، آن موضوع وارد زندگیمان می‌شود. هنگامی که بر روی اشتیاق و خوشحال بودن تمرکز می‌کنید شما آن شخص خوشحال و مشتاق خواهید بود.

او این را نگفت که صبر کنید تا یک خیال به ذهنتان برسد. شما باید آن را خلق کنید. به بیان دیگر باید آن را بسازید بخش عمده‌ای از زندگی کردنِ با انگیزه این است که چیزی داشته باشید که برای آن صبح از خواب بیدار شوید. چیزی که به شما در زندگی مسئولیت می‌دهد به نحوی که تشنۀ آن می‌شوید آن خیال می‌تواند همین حالا ساخته شود که بهتر از زمان دیگر است. شما می‌توانید هر زمان که می‌خواهید آن را تغییر دهید ولی لحظه‌ای بدون آن زندگی نکنید. آنچه که شما را نسبت به زندگی گرسنه می‌کند تصویری است که به شما توانایی ایجاد انگیزه در خود را می‌دهد.

بیشتر از تمرکز بر روی هدف، به وسیلۀ ترس‌ها و نگرانیمان تخریب می‌شویم. اما هنگامی که بر روی آنچه که می‌خواهیم تمرکز می‌کنیم، آن موضوع وارد زندگیمان می‌شود. هنگامی که بر روی اشتیاق و خوشحال بودن تمرکز می‌کنید شما آن شخص خوشحال و مشتاق خواهید بود.

میزان خودکشی در زمان جنگ کاهش می‌یابد زیرا بسیاری از مردم در طول روز احساس مفید بودن و رقابتی بودن دارند و این احساس هر دو طرف مغزشان را به طور منظم تشویق می‌کند. در زمان‌های معمولی مردم به طرز اشتباهی تمایل به استفاده از فقط یک طرف مغزشان را دارند. و در احساس بی‌مصرف بودن حبس می‌شوند. اغلب مردم به طور ناخودآگاه منتظر یک بحران خارجی از قبیل خطر ورشکستگی یا مورد حمله قرار گرفتن در خیابان، سوختن خانه‌اشان، طلاق و یا جنگ هستند. تا تمام مغزشان را وادار به فکر کردن کنند.

به هر هدفی که می‌خواهید برسید اگر خوشحال باشید می‌توانید ۱۰ برابر سریعتر به آن برسید. در زمان مربی فروش و مشاور بودنم متوجه شدم که فروشندگان خوشحال حداقل دو برابر فروشندگان ناراحت، فروش دارند. اغلب مردم فکر می‌کنند که فروشندگان موفق خوشحال‌اند چون فروش بیشتری دارند و پول بیشتری بدست می‌آورند. اشتباه است. آنها بیشتر می‌فروشند و پول بیشتری به دست می‌آورند. چون خوشحال‌اند.

می‌توانیدبه تقویمتان نگاه کنید و وقتی را برای تازه شدن، از نوساختن و بهبود یافتن تعیین کنید. حتی اگر در حال حاضر احساس در اوج بودن می‌کنید زیرکانه خواهد بود که نقشه‌ای برای از نو شدن بکشید. وقتی در اوج هستید عقب‌نشینی خود را طراحی کنید. مدت زمانی طولانی را برای دور شدن حتی از آنچه که به آن عشق می‌ورزید در نظر بگیرد.

اسپنسر جانسون نویسندۀ کتاب «فروشندۀ یک دقیقه‌ای» به آن «تناقض اعجاب‌انگیز» وی می‌گوید: «من از موفقیتهای مالی‌ام زمانی لذت بیشتری می‌برم که تلاش برای آنچه که می‌خواهم را متوقف می‌کنم و شروع به کمک کردن به دیگران برای رسیدن به آنچه که می‌خواهند می‌کنم»

نرمن وینست پیل انسان‌های خجالتی را بزرگترین خودخواهان بر روی زمین می‌دانست. چونکه آنها خیلی بر روی خودشان تمرکز می‌کنند. آنها به زمین و به سمت خود نگاه می‌کنند. با آگاهی خود را جمع می‌کنند. مثل اینکه با آینه احاطه شده‌اند.

در کتاب «به دنبال جادۀ آجری زرد» نویسنده ریچارد ساول وُرمن در مورد فیزیکدان ایزیدور اسحاق رابر برندۀ جایزۀ صلح نوبل صحبت کرده است. جایزۀ او در دهۀ ۱۹۳۰ به خاطر اختراع روشی بود که به دانشمندان اجازه می‌داد در مورد ساختار اتم و مولکول کاوش کنند. و این موفقیتش را در فیزیک به مادرش نسبت می‌دهد. در روشی که او از پسرش هنگامی که هر روز از مدرسه به خانه باز می‌گشت استقبال می‌کرد: «اسحاق آیا امروز هیچ سئوال خوبی پرسیده‌ای؟»

اغلب ما تمرکز خود را در زندگی از دست می‌دهیم چون به طور پیوسته در مورد بسیاری از احتمالات منفی نگرانیم. ما در مورد امکان افتادن نگرانیم و بیشتر از تمرکز بر روی هدف، به وسیلۀ ترس‌ها و نگرانیمان تخریب می‌شویم.

«گروچومارکس گفته است که تلویزیون را خیلی آموزش دهنه یافته است هر موقع که کسی آن را روشن می‌کند به اتاق دیگر می‌روم یک کتاب می‌خوانم»

سعی کنید به یاد بیاورید که چه چیزی یک ماه قبل در تلویزیون دیدید، سخت فکر کنید. چه تأثیری آن برنامه‌های بر روی قسمت الهام بخش مغزتان گذاشته است؟ حالا به کتابی فکر کنید که ماه پیش خواندید یا حتی مجلۀ الکترونیکی که هفته پیش خواندید کدامیک تأثیر طولانی‌تر و با ارزش‌تری گذاشته است؟ کدام شکل از سرگرمی بهتر شما را به سمت ایجاد انگیزه در خود هدایت می‌کند؟

من تمایلم را برای پنهان کردن خود پیش یک آدم بی‌تفاوت و خسته کننده از دست دادم. و با خود عهد بستم در راهی قدم بگذارم که من را شامل حجم زیادی از بیان احساسات می‌کند، بدون دغدغه از اینکه مثل یک مرد ظاهر بشوم.

یکی از تکالیف درسی‌ای که دورس برندن به من داد این بود که فیلم ویدیویی بر باد رفته را اجاره کنم و ببینم که چطور بدون ترس کلارک گابل جنبۀ احساساتی خودش را احیا می‌کند.

بهتر است با این جملۀ‌درونی که «چقدر بد به نظر می‌آیی» کنار بیاید. ریسک کنید. خودتان باشید. خودتان را با کسی سهیم کنید. در مورد احساس و تفکراتتان صحبت کنید آسیب‌‌پذیر باشید. انسانی معمولی باشید. نقطۀ آسایش خود را ترک کنید. صادق باشید ترس را تجربه کنید و به هر صورتی انجامش دهید.

قبل از دبیرستان، ‌ در دوران سبکبالی بچگی‌، ما رویاپردازهای خلاقی بودیم که پر از انرژی و شگفتگی بودند. اما در دبیرستان چیزی در ما تغییر کرد برای اولین‌بار در زندگیتان شروع به ترسیدن از آنچه که دیگران راجع به ما فکر می‌کنند کردیم. ناگهان مأموریت ما در زندگی به خجالت زده نشدن تغییر کرد.