بریده‌هایی از کتاب راهنمای خوشبختی و ثروتمندی به روایت ناوال راویکانت

درک درست داشتن خیلی مهم‌تر از سخت کارکردن است. بله، سخت کارکردن مهم است و نباید آن را نادیده بگیرید. اما قدمی است که باید در جهت درست برداشته شود.

مسئولیت‌ها را بپذیرید و با نام خود ریسک‌های تجاری را قبول کنید. جامعه با مسئولیت، عدالت و اهرم به شما پاداش می‌دهد.

هر وقت توانستید، به‌جای افزایش درآمد، برای مستقل‌شدن تلاش کنید؛ هر وقت مستقل شُدید و مسئولیت‌پذیر بودید، به رؤیای اصلی می‌رسید.

خیلی از مردم فکر می‌کنند که با مدرسه‌رفتن و درس‌خواندن می‌شود راه پول‌درآوردن را یاد گرفت. اما واقعیت این است که هیچ مهارتی به اسم «تجارت» وجود ندارد.

با اجاره‌دادن وقت‌تان به دیگران ثروتمند نخواهید شد.

خبر خوب این است که هر انسانی به‌خاطر تفاوتی که با دیگران دارد در یک چیزی بهترین است؛ این‌که خودش باشد.

عصبانیت چیست؟ عصبانیت راهی است که می‌توانید با قدرت زیاد به فرد مقابل خود نشان دهید که می‌توانید خشن باشید. عصبانیت مقدمهٔ خشونت است. وقتی عصبانی هستید، توجه کنید؛ عصبانیت یعنی ازدست‌دادن کنترل اوضاع. عصبانیت قراردادی است که با خودتان می‌بندید تا زمان تغییر واقعیت، هم از لحاظ فیزیکی و هم از لحاظ روحی و روانی، در حالت آشفتگی باشید. [۱] عصبانیت خودش مجازات است؛ فرد عصبانی که تلاش می‌کند سر شما را در آب فروببرد، هم‌زمان خودش هم در حال غرق‌شدن است.

تعریف قدیمی من «آزادی برای...» بود. آزادی برای انجام‌دادن هر کاری که می‌خواهم. آزادی برای انجام‌دادن هر کاری که دوست دارم، در هر زمانی که حوصله دارم. حالا، آزادی‌ای که دنبالش می‌گردم، آزادی درونی است. تعریف آن «آزادی از...» شده است. آزادی از واکنش. آزادی از عصبانیت. آزادی از ناراحت‌بودن. آزادی از اجبار برای انجام‌دادن کاری. من دنبال «آزادی از...» می‌گردم، چه درونی و چه بیرونی، در صورتی که قبلاً به دنبال «آزادی برای...» بودم. [۴]

آرامشْ خوشبختیِ در حال استراحت است و سعادتْ آرامشِ در حال حرکت است

خوشبخت کسی نیست که همیشه خوشحال است. کسی است که بدون زحمت، وقایع را به‌گونه‌ای تفسیر می‌کند که آرامش درونی خود را از دست ندهد.

من به هیچ‌چیزی از گذشته‌ام اعتقاد ندارم. هیچ چیز. نه خاطرات. نه پشیمانی‌ها. نه مردم. نه سفرها. هیچ‌چیز.

یک ذهن آرام، یک بدن متناسب و خانه‌ای پر از عشق. این‌ها را نمی‌توان خرید. این‌ها را باید به دست آورد.

«هیچ‌وقت نباید کسی را فریب دهید. خودتان راحت‌ترین فرد برای گول‌زدن هستید.» همان لحظه‌ای که به فردی دروغ می‌گویید، به خودتان هم دروغ گفته‌اید. بعد کم کم دروغ خود را باور می‌کنید.

هیچ راه میان‌بری برای رسیدن به زیرکی وجود ندارد.

پول درآوردن شانسی یا ذاتی نیست، مهارتی است که باید بیاموزید.

بدون مسئولیت‌پذیری نمی‌توانید اعتبار بسازید. اما خطرها را بپذیرید. خطر شکست را به جان بخرید. انتظار تحقیر را داشته باشید. خطر شکست را با نام خودتان بپذیرید.

جامعه، تجارت و پول از فناوری نشئت می‌گیرد. خود آن هم از علم نشئت می‌گیرد. علم کاربردی موتور بشریت است.

خود را با دانش خاص، مسئولیت‌پذیری و قدرت نفوذ مسلح کنید. دانش خاص دانشی است که نمی‌توان یاد گرفت. اگر جامعه بتواند شما را تربیت کند، می‌تواند فرد دیگری را هم آموزش دهد تا جایگزین شما شود. دانش خاص با دنبال‌کردن کنجکاوی واقعی و اشتیاق درونی خودتان به دست می‌آید، نه با دنبال‌کردن چیزهایی که در حال حاضر محبوب‌اند.

قند شما را گرسنه می‌کند. قند به بدن علامت می‌دهد که «یک منبع غذایی خارق‌العاده در طبیعت وجود دارد که ما برای خوردن آن تکامل پیدا نکردیم.» بنابراین بلافاصله به‌سمت آن می‌روید تا قند دریافت کنید. مشکل این است که اثر قند بر چربی غالب است. اگر یک غذای چرب بخورید و مقداری هم قند وارد بدن بکنید، قند گرسنگی ایجاد می‌کند و چربی هم کالری به بدن اضافه می‌کند. بنابراین بیش از حد پرخوری می‌کنید. به همین دلیل است که همهٔ دسرها ترکیب زیادی از چربی و کربوهیدرات را با هم دارند.

دکترها شما را سالم نمی‌کنند. متخصصان تغذیه شما را لاغر نمی‌کنند. معلم‌ها شما را باهوش نمی‌کنند. گوروها شما را آرام نمی‌کنند. آموزگاران شما را ثروتمند نمی‌کنند. مربی‌های ورزشی اندام شما را متناسب نمی‌کنند. در نهایت، خودتان باید مسئولیت را بر عهده بگیرید. خودتان را نجات دهید.