بریدههایی از کتاب هنر همه فن حریف شدن در احساسات
۳٫۵
(۲۴۷)
اگر احساسات و عواطف را درک نکرده و استراتژیهایی برای رودرروشدن با آنها پیدا نکنیم، عنان زندگی ما را به دست میگیرند؛
کاربر ۷۰۲۲۹۷۶
در یک مطالعه، خندهٔ ناشی از تماشای فیلم کمدی موجب افزایش جریان بِتا-اِندورفین میشود که حالت روحیمان را بهبود بخشیده و باعث تحریک هورمونهای رشد میگردد. این هورمونها در ترمیم سلولها نقش دارند. حتی انتظار خنده هم میتواند باعث کاهش سطوح کورتیزول و آدرنالین بشود. خنده همچنین میتواند باعث کاهش خطر ابتلا به حملهٔ قلبی شود؛
سلام
بیماری عاطفی یعنی اجتناب از واقعیت به هر قیمتی. سلامت عاطفی یعنی روبهروشدن با واقعیت به هر قیمتی. «ام. اسکات پِک»
سلام
میتوانیم قبل از مبادرت به انجام کاری، وضع عاطفی خود را هم در نظر بگیریم. آیا حالت روحی منفیمان است که باعث شده بدگمان شویم یا واقعاً دلیلی برای نگرانی وجود دارد؟ آیا اطمینانمان بهدلیل حالت روحی پرانرژی و شادی است که داریم یا واقعاً تصمیم درستی گرفتهایم؟
سلام
احساساتم را برای خودم نگه دارم. اصلاً اجازه ندهم والدینم از آنها باخبر شوند. این کار فقط باعث میشد اوضاع بدتر از بد شود.
Mahsa Modaberi
بیماری عاطفی یعنی اجتناب از واقعیت به هر قیمتی. سلامت عاطفی یعنی روبهروشدن با واقعیت به هر قیمتی. «ام. اسکات پِک»
کاربر ۶۵۱۲۹۱۰
ولی مسئله اینجاست که وقتی احساساتمان را نادیده میگیریم یا سرکوب میکنیم، برعکس قویتر میشوند. احساساتی که خیلی قوی هستند در درونمان بزرگ میشوند، مثل نیرویی تاریک که عاقبت تمام کارهایمان را مسموم میکند، چه خوشمان بیاید چه نیاید. احساسات جریحهدارشده خودبهخود محو نمیشوند، خودبهخود التیام پیدا نمیکنند. اگر احساساتمان را ابراز نکنیم، مثل بدهی رویهم تلنبار میشوند و بالاخره مهلت پرداخت و تسویهحسابشان سر میرسد.
Gisu
چنین جملهای را همهمان شنیدیم: فراموشش کن. آنقدر توجهت را روی خودت متمرکز نکن (انگار چنین چیزی امکانپذیر است!). آنقدر حساس نباش. دیگر وقتش است با آن کنار بیایی.
ولی مسئله اینجاست که وقتی احساساتمان را نادیده میگیریم یا سرکوب میکنیم، برعکس قویتر میشوند. احساساتی که خیلی قوی هستند در درونمان بزرگ میشوند، مثل نیرویی تاریک که عاقبت تمام کارهایمان را مسموم میکند، چه خوشمان بیاید چه نیاید. احساسات جریحهدارشده خودبهخود محو نمیشوند، خودبهخود التیام پیدا نمیکنند. اگر احساساتمان را ابراز نکنیم، مثل بدهی رویهم تلنبار میشوند و بالاخره مهلت پرداخت و تسویهحسابشان سر میرسد.
farnaz3000
احساسات جریحهدارشده خودبهخود محو نمیشوند، خودبهخود التیام پیدا نمیکنند. اگر احساساتمان را ابراز نکنیم، مثل بدهی رویهم تلنبار میشوند و بالاخره مهلت پرداخت و تسویهحسابشان سر میرسد.
Mahsima
تا دههٔ هشتاد میلادی، بیشتر روانشناسان احساسات را سروصداهایی بیرونی و حالاتی بیفایده میدانستند. احساسات سرعت ما را کم میکردند و مانعی بر سر راه رسیدن به اهدافمان میشدند. چنین جملهای را همهمان شنیدیم: فراموشش کن. آنقدر توجهت را روی خودت متمرکز نکن (انگار چنین چیزی امکانپذیر است!). آنقدر حساس نباش. دیگر وقتش است با آن کنار بیایی.
ولی مسئله اینجاست که وقتی احساساتمان را نادیده میگیریم یا سرکوب میکنیم، برعکس قویتر میشوند.
Mahsima
وقتی اجازهٔ احساسکردن را از خودمان سلب میکنیم، فهرستی طولانی از پیامدهای ناخواسته انتظارمان را میکشند. حتی توانایی شناسایی حسی را که داریم از دست میدهیم، انگار بدون اینکه خودمان بدانیم از درون کمی بیحس میشویم. وقتی این اتفاق میافتد، نمیتوانیم بفهمیم که چرا حسی خاص را تجربه میکنیم یا چه اتفاقی در زندگیمان افتاده که این حس را داریم
Mahsima
دانشآموزان ما خسته، کسل و پر از دلهره هستند. معلمینشان به ستوه آمده، تحت فشار و سراسیمه هستند. مسئولیتگریزی و غیبت از مدرسه در ایشان به بالاترین حد خود رسیده است.
کاربر ۵۱۵۳۲۸۳
بچههایی را که احساسات منفی از خودشان بروز میدهند توبیخ و سرزنش میکنند، بهجای اینکه رفتارشان را فریادی برای درخواست کمک تلقی کنند.
misa_kim00
هرگاه متوجه میشویم که بهیکباره نمیتوانیم درست توجه و تمرکز کنیم و یا به یادآوردن موضوعی برایمان دشوار میشود، باید از خودمان بپرسیم: از لحاظ عاطفی، چه اطلاعاتی در زیر سطح افکارمان نهفته است؟
misa_kim00
حتی وقتی همهچیز خوب پیش میرود هم نمیتوانیم بفهمیم که دقیقاً چه حسی داریم. به لذتبردن از احساسمان اکتفا میکنیم و درونمان را عمیقتر کاوش نمیکنیم؛ البته که این رفتار اشتباه است.
کاربر ۴۵۰۶۰۹۷
میگفتم: «هیچ دوست صمیمیای ندارم، تو ورزش افتضاحم، چاقم، همهٔ بچههای مدرسه ازم متنفرن.»
کاربر ۴۵۰۶۰۹۷
«هیچ دوست صمیمیای ندارم، تو ورزش افتضاحم، چاقم، همهٔ بچههای مدرسه ازم متنفرن.»
کاربر ۴۵۰۶۰۹۷
به احساساتم بیتفاوت و بیحس شدم. در حالت قرنطینهٔ احساسی قرار داشتم. در وضعیت تلاش برای بقا.
کاربر ۴۵۰۶۰۹۷
حتی اگر زندگی تراژیکی را هم تجربه نکرده باشید، ممکن است حس کنید کسی غیر از خودتان به احساسات و عواطفتان اهمیت نمیدهد.
کاربر ۴۵۰۶۰۹۷
به آنها اجازهٔ حرفزدن داده نمیشد، از سوءاستفادهٔ عاطفی رنج بردند، والدینشان آرزوها و سبک زندگی خود را به آنها تحمیل میکردند و یا والدین معتاد یا الکلیشان به آنها بیتوجهی میکردند و مسائل اینچنینی. مشکلاتمان متفاوت هستند، اما واکنشها یکساناند.
کاربر ۴۵۰۶۰۹۷
حجم
۳۵۳٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۱۲ صفحه
حجم
۳۵۳٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۱۲ صفحه
قیمت:
۶۵,۰۰۰
۱۹,۵۰۰۷۰%
تومان