بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب روزهای آخر آبان | طاقچه
تصویر جلد کتاب روزهای آخر آبان

بریده‌هایی از کتاب روزهای آخر آبان

۴٫۲
(۵)
بعد از تو دنیا جای امنی نیست، می‌بینی؟ افتاده از سقف جهان یک کاشی آبی!
Maryam Bagheri
گنجایشِ این جام‌ها اندازۀ هم نیست من استکانم شد به لب تر کردنی خالی
bcb131@mozej.com
چون واگنی فرسوده در راه‌آهنی خالی از من چه باقی مانده جز پیراهنی خالی؟ دارد فرو می‌ریزد اجزای تنم در من آن طور که دیواره‌های معدنی خالی چون آخرین سربازِ شهری سوخته یک عمر جنگیده‌ام در مرزهای میهنی خالی حالا که سر چرخانده‌ام در باد می‌بینم پشت سرم شهری‌ست از هر روشنی خالی گنجایشِ این جام‌ها اندازۀ هم نیست من استکانم شد به لب تر کردنی خالی آن باغبانم که پس از یک عمر جان کندن از باغ بیرون آمدم با دامنی خالی
zeinab
آن قدر نزدیکی به من، آن قدر نزدیکی که می‌پذیرم اینکه از من بگذری را هم حتی تحمل می‌کنم بی‌اعتنایی‌ها، سنگین‌سری‌ها، خنده‌های سرسری را هم
زینب هاشم‌زاده
بعد از تو دنیا جای امنی نیست، می‌بینی؟ افتاده از سقف جهان یک کاشی آبی!
دختر دریا
بعد از تو دنیا جای امنی نیست، می‌بینی؟ افتاده از سقف جهان یک کاشی آبی!
دختر دریا
آن قدر نزدیکی به من، آن قدر نزدیکی که می‌پذیرم اینکه از من بگذری را هم
زینب هاشم‌زاده
رازداری‌های من بیهوده است، این چشم‌ها از تمامِ تابلوهای جهان گویاترند
زینب هاشم‌زاده
من؛ خاک سرزمینِ صبوری که هیچ وقت... در انتظار عابرِ دوری که هیچ وقت... تو؛ جاده‌ای شلوغ که دائم سرت پُر است از کثرت عبور و مروری که هیچ وقت...
زینب هاشم‌زاده
پیچیده است عطرِ نفس‌هایت، در حلقه حلقه حلقۀ گیسویم
زینب هاشم‌زاده
نگاهت طعم باران‌های بادآورده را دارد که بعد از سال‌ها بر سرزمینی خشک می‌بارد شبیه دارویی که روی زخمی‌کهنه بگذارند اگر چه حرف‌هایت گاه روحم را می‌آزارد ولی من باز هم مثل کویرِ تشنه‌ای هستم که بی‌تاب است تا خود را به باران تو بسپارد
زینب هاشم‌زاده
پیچیده در ملّافه‌ای از تب سراپایم امشب چه خوشبخت‌اند در دست تو موهایم یک باغ بی‌آواز بودم با نفس‌هایت برگشته‌اند امشب قناری‌ها به دنیایم مثل نسیم آهسته می‌آیی و من مثل توفانی از آیینه برمی‌خیزم از جایم هوهوکنان تصویر در تصویر می‌رقصم تا واکنی آغوش و یک ساعت بیاسایم من روح گندمزارم، امشب دانه می‌چینند گنجشک‌های بوسه‌ات از شانه تا پایم
آیدا
طی می‌شود در وحشت پاییزِ بعد از تو شب‌های بی‌اندازه حزن‌انگیزِ بعد از تو باور نمی‌کردم به خواب مرگ خواهد برد حتی درخت سرو را پاییزِ بعد از تو از دامن آرام صحرا قاصدک‌ها را رم می‌دهد این باد وهم‌انگیزِ بعد از تو دارند حتی کاج‌های سبز می‌پوسند این روزها در بارش یکریزِ بعد از تو دارد به پایان می‌رسد دنیا و می‌ترسم افسانه باشد صبح رستاخیز بعد از تو بی من تو سرگرم بهاری تازه خواهی شد ای کاش ای پاییزِ من! من نیز بعد از تو...
آیدا
بیل و کلنگ و ریشه‌بُر و گاوآهن‌اند بیل و کلنگ و ریشه‌بُر و گاوآهن‌اند دارند روستای مرا شخم می‌زنند دارند دانه‌دانه درختان سبز را با داس و تیشه، از کمر، از ریشه می‌زنند اینجا در آسمان همۀ شب ستاره‌ها مانند شمع‌های عزاخانه روشن‌اند اینجا تمام روز زنانی سیاه‌پوش در سوگ سروهای جوان موی می‌کنند گیرم تمامِ باغچه را زیر و رو کنند شایع کنند غنچه و پروانه دشمن‌اند گیرم که زیرِ ضرب تبرهای تیزشان حتی درخت‌های تنومند بشکنند... من جلگۀ وسیعِ شمالم، چه می‌کنند با این همه جوانه که در سینۀ من‌اند؟
آیدا

حجم

۳۹٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۸۸ صفحه

حجم

۳۹٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۸۸ صفحه

قیمت:
۲۶,۰۰۰
۱۳,۰۰۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد