بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب عالیجناب کیشوت | طاقچه
کتاب عالیجناب کیشوت اثر گراهام گرین

بریده‌هایی از کتاب عالیجناب کیشوت

نویسنده:گراهام گرین
انتشارات:نشر نو
امتیاز:
۴.۰از ۳ رأی
۴٫۰
(۳)
«باید به رحمت پروردگار باور داشته باشی.» «رحمت خدا همیشه شامل حال انسانها نمی‌شود، در افریقا و هند این رحمت شامل حال انسانها شده است؟ یا حتی در وطن خودمان آنجا که کودکان با فقر و بیماری دست به گریبانند و احتمالا بدون هیچ امیدی.» پدرکیشوت گفت: «شادی جاودان در انتظار آنهاست.» «آه، بله، و اگر شرایط محیط آنان را مجبور به عملی کند که از نظر کلیسا گناه به حساب آید، رنج و عذاب ابدی هم انتظارشان را می‌کشد.»
magi
«همیشه به نظر من انجیل متی در میان اناجیل دیگر انجیل خوف آمده است.» «چرا؟ چه نظر عجیبی، عالیجناب.» «در انجیل متی پانزده‌بار اشاره به دوزخ شده است.» «چه اشکالی دارد؟» «حکومت خوف و وحشت... به یقین پروردگار نیازی به چنین شیوه حکومتی ندارد، چنین حکومتی درخور هیتلر و استالین است. من به فضیلت شجاعت اعتقاد دارم، به اطاعت از روی جبن و ترس اعتقادی ندارم.»
magi
تو فکر می‌کنی که خدای من توهمی است مثل آسیابهای بادی. اما او وجود دارد. حرف من این است. من نه‌تنها به او اعتقاد دارم، بلکه او را لمس می‌کنم.» «زبر است یا نرم؟»
magi
فرصتی که زندان برای فکرکردن به آدم می‌دهد بیش از فرصتی است که صومعه می‌دهد. در صومعه گناهکاران بیچاره وقت و بی‌وقت باید به دعا و استغاثه برخیزند. در زندان هیچ‌وقت زودتر از ساعت شش ما را از خواب بیدار نمی‌کردند و شب هم معمولا ساعت نه چراغها خاموش می‌شد. البته بازجوییها دردناک بود، اما در ساعتهای معقولی از زندانیها بازجویی می‌کردند. هیچ‌وقت ما را پیش‌ازظهرها که موقع خواب قیلوله بود برای بازجویی نمی‌بردند. موضوع مهمی که باید یادآوری کنم، عالیجناب، این است که برخلاف یک راهب که وقت و بی‌وقت نمی‌شناسد، بازجو مثل همه آدمهای دیگر به ساعتهای معینی در شبانه‌روز برای خواب نیاز دارد.»
magi
می‌دانم که کشیش بیچاره سرگردانی هستم و خدا می‌داند سرانجام کار من به کجا خواهد کشید. می‌دانم که در بعضی کتابهایم سخنان پوچ و بی‌معنایی هست، همچنان‌که در کتابهای پهلوانی نیایم بود. اما این بدان معنا نیست که آیین پهلوانی یکسره پوچ و بی‌معنا است. هرچقدر می‌توانی از پوچی کتابهایم خرده بگیر، اما من بر سر ایمانم باقی خواهم ماند.» «ایمان به چی؟» «ایمان به واقعیتی تاریخی، اینکه مسیح بر بالای صلیب جان داد و بار دیگر به زمین بازمی‌گردد.» «پوچ‌ترین اباطیل.» «دنیای پوچی است وگرنه ما اینجا با هم نبودیم.»
magi
سروکله سگی پیدا شد که گوسفندان راه‌گم‌کرده را دنبال می‌کرد. شهردار با عصبانیت گفت: «گوسفند حیوان احمقی است. هیچ‌وقت نفهمیدم که چرا بنیان‌گذار ایمان تو، ما را با این حیوان مقایسه کرده است، آنجا که می‌گوید از گوسفندان من نگاهبانی کنید، آه، بله، شاید برای اینکه او هم مثل همه آدمهای نیک بدبین و کلبی‌مسلک بوده است ـآنها را به چرا برید، پروارشان سازید، تا آنکه روز خوردنشان فرا برسد. خداوندگار شبان من است. اگر ما گوسفندیم پس دیگر چرا باید به شبان خود اعتماد کنیم؟ او ما را از حمله گرگ در امان خواهد داشت، آه، بله، این درست، اما او این کار را تنها بدان خاطر می‌کند که بعد بتواند ما را به قصاب بفروشد.»
magi
افکار منطقی اغلب نتایج پوچ و احمقانه‌ای دربر دارند.
magi
آیا من لایق درک عشق انسانی نیستم؟ پس اگر چنین است لیاقت درک عشق خدا را هم نخواهم داشت.
magi
نخستین‌بار که آدم کتابی را می‌خواند حال به‌خصوصی دارد، مثل نخستین عشق است
magi
نفرت همیشه روی دیگر سکه عشق است. شاید، این نفرت از آنجاست
magi

حجم

۲۱۷٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۲۷۲ صفحه

حجم

۲۱۷٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۲۷۲ صفحه

قیمت:
۹۸,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
۲صفحه بعد