بریدههایی از کتاب پاندای بزرگ و اژدهای کوچک
۴٫۳
(۱۷۲۴)
اژدهای کوچک گفت: «میخوام یه غرفه بزنم و از این کدوتنبلهای ترسناک بفروشم. ولی میترسم شکست بخورم.»
پاندای بزرگ باز هم برای دوستش چای ریخت و گفت: «ممکنه شکست بخوری کوچولو، ولی اگه از ترس امتحانش نکنی، قطعاً شکست خوردی.»
حانیه
«بهترین چیزی که با چای میچسبه یه دوست خوبه.»
فروغ خداداده تهرانی
گاهی ریختن یک استکان چای تنها کاری است که میتوانی برای کسی انجام بدهی.
شاید همین کافی باشد.
ژنرالیسم
اژدهای کوچک گفت: «با همه مهربونبودن سخته.»
پاندای بزرگ گفت: «درسته و از همه سختتر مهربونبودن با خودمونه، ولی باید تلاش کنیم.»
ژنرالیسم
اژدهای کوچک پرسید: «تو داری چیکار میکنی؟»
پاندای بزرگ گفت: «نمیدونم ولی خیلی کِیف میده.»
سپهر
اژدهای کوچک گفت: «ذهنم گاهی مثل این طوفانه.»
پاندای بزرگ گفت: «اگه درست گوش بدی، میتونی صدای پاشیدن قطرههای بارون روی سنگ رو بشنوی.
حتی توی طوفان هم میشه کمی آرامش پیدا کرد.»
shila
اژدهای کوچک گفت: «گاهی فکر میکنم اونقدر که باید خوب نیستم.»
پاندای بزرگ گفت: «درخت گیلاس خودش رو با درختهای دیگه مقایسه نمیکنه. فقط شکوفه میده.»
shila
پاندای بزرگ پرسید: «کدومش مهمتره، سفر یا مقصد؟»
اژدهای کوچک گفت: «همسفر.»
بلاتریکس لسترنج
«هر چیزی اومدن و رفتنی داره، کوچولو. همینه که خیلی ارزشمندشون میکنه.»
Fatima
اژدهای کوچک پرسید: «چه جوری به رفتن ادامه میدی؟»
پاندای بزرگ گفت: «گاهی حتی یه قدم خیلی کوچیک بهتر از اینه که اصلاً قدمی برنداری.»
مهنوش
اژدهای کوچک گفت: «گلم...»
«هر چیزی اومدن و رفتنی داره، کوچولو. همینه که خیلی ارزشمندشون میکنه.»
مهنوش
پاندای بزرگ پرسید: «کدومش مهمتره، سفر یا مقصد؟»
اژدهای کوچک گفت: «همسفر.»
شبنم
اژدهای کوچک جیغ زد: «عجله کن! کار زیاد داریم!»
پاندای بزرگ گفت: «رودخونه عجله نمیکنه و با اینکه موانع زیادی سر راهشه، همیشه به جایی که میخواد میرسه.»
AλI
اژدهای کوچک گفت: «گاهی فکر میکنم اونقدر که باید خوب نیستم.»
پاندای بزرگ گفت: «درخت گیلاس خودش رو با درختهای دیگه مقایسه نمیکنه. فقط شکوفه میده.»
نــےآیش🐋
اژدهای کوچک گفت: «الان اصلاً وقت ندارم گلها رو ببینم.»
پاندای بزرگ گفت: «درست به همین خاطر باید اونها رو ببینی؛ شاید فردا دیگه نباشن.»
رقصنده با ترس
اژدهای کوچک پرسید: «فکرهای بد باعث میشن من آدم بدی بشم؟»
پاندای بزرگ گفت: «نه. موجها اقیانوس نیستن.
فکرها هم ذهن نیستن.»
Leila Karbalaee
اژدهای کوچک گفت: «گاهی فکر میکنم اونقدر که باید خوب نیستم.»
پاندای بزرگ گفت: «درخت گیلاس خودش رو با درختهای دیگه مقایسه نمیکنه. فقط شکوفه میده.»
zahra_t
اژدهای کوچک گفت: «برگها دارن میمیرن.»
پاندای بزرگ گفت: «ناراحت نباش. طبیعت با پاییز بهمون نشون میده رهاکردن چقدر میتونه زیبا باشه.»
lonelyhera
اژدهای کوچک گفت: «چه باغ زیبایی.»
پاندای بزرگ سر تکان داد و گفت: «ما پیداش کردیم چون بارها راه رو اشتباه رفتیم.»
lonelyhera
اژدهای کوچک گفت: «یه روز جدید و یه شروع جدید!
امروز باید چیکار کنیم؟»
پاندای بزرگ پرسید: «کدومش مهمتره، سفر یا مقصد؟»
اژدهای کوچک گفت: «همسفر.»
فرجی
حجم
۱۰٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۶۰ صفحه
حجم
۱۰٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۶۰ صفحه
قیمت:
۴۰,۰۰۰
۱۲,۰۰۰۷۰%
تومان