بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب رجزمویه | صفحه ۳ | طاقچه
کتاب رجزمویه اثر امید مهدی‌نژاد

بریده‌هایی از کتاب رجزمویه

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۱از ۸ رأی
۴٫۱
(۸)
اوج می‌خواهم، اما در این شهر جاده‌ای جز تنزّل ندارند از تو می‌پرسم، ای قلّۀ دور! هیچ این درّه‌ها پُل ندارند؟
M.M. SAFI
۲۳ بر ساحلِ شکافته پهلو گرفته‌بود ماهی که از ادامۀ شب رو گرفته‌بود آرامشی عجیب در اندامِ سرو بود گویا تنش به زخمِ تبر خو گرفته‌بود دستی به دستگیرۀ دروازۀ بهشت دستی دگر بر آتشِ پهلو گرفته‌بود برخاست رو به سمتِ بهاری که رفته‌بود آهو عجیب بوی پرستو گرفته‌بود آن شب چگونه مرگ به بانو جواز داد؟ او که همیشه اذن ز بانو گرفته بود پشتِ زمین شکست؛ خدا گریه‌اش گرفت وقتی علی دو دست به زانو گرفته‌بود
tadai
تاریک و سرد، مثل زمین، آسمان‌مان این‌گونه شد به لطف شما داستان‌مان دل‌خوش به قصّه‌های قدیمی، نشسته‌ایم تا از غبار سربرسد قهرمان‌مان فریادها به ناله و نفرین کشید و باز فرسود در غبارِ غریبی فغان‌مان تا آمدیم از تو بگوییم، دوستان دادند گوش‌های کری را نشان‌مان حالا بدون اسم تو محصور مانده‌است در چارچوب بستۀ دنیا جهان‌مان
f_altaha
تهران چه بود و چیست؟ دهی در تیولِ ری این آبروی توست که تهران گرفته‌است بویی اگر ز نام خدا دارد این دیار بی‌شک ز باغِ فیضِ تو سامان گرفته‌است یا سیّدالکریم! نگاه عنایتی تهران تو را دو دست به دامان گرفته‌است از تشنگانِ شهرِ فراموش یاد کن تا بشنویم باز که باران گرفته‌است
f_altaha
از صبح‌گاهِ آینه، از ابتدای عشق از انتهای خویشتن آغاز می‌شویم آرام در قلمروِ شب رخنه می‌کنیم همپای صبح دفعتاً آغاز می‌شویم ققنوس‌وار آتش‌مان می‌زنند و باز از لابه‌لای سوختن آغاز می‌شویم
M.M. SAFI
یک پنجره میان دو دیوار سهم ماست پرواز ـ این وظیفۀ دشوار ـ سهم ماست یک چارچوب تازه برای رها شدن از شیوۀ مداومِ تکرار سهم ماست
M.M. SAFI
بازگشتن نیست در قاموسِ پیش‌آهنگ‌ها هرچه باداباد، پیش آیید، ای خرسنگ‌ها! پشت سر می‌مانمت، ای اتّفاقِ پیش‌رو! کمتر از ذرعی‌ست زیر گام من فرسنگ‌ها
M.M. SAFI
با زبانی سوخته در وحشتِ کابوس‌ها قصّه از خورشید می‌بافیم ما فانوس‌ها
M.M. SAFI
دیری‌ست گرد خویش می‌گردیم در چرخۀ تقدیرِ دیرینی دیری‌ست گرد خویش می‌گردیم، هر دور امّا بر مداری نو
M.M. SAFI
امروز نه، فردا ولی شاید در آسمان گل می‌کند خورشید تقویم‌های کهنه می‌پوسند، در باغ می‌پیچد بهاری نو فردای باران برق می‌بارد بر تخت دیو و تاج دقیانوس ـ امشب ولی... برخیز بگریزیم هر یک به کنجِ کورِ غاری نو
M.M. SAFI

حجم

۲۸٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۰

تعداد صفحه‌ها

۶۴ صفحه

حجم

۲۸٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۰

تعداد صفحه‌ها

۶۴ صفحه

قیمت:
۱۲,۰۰۰
تومان
صفحه قبل۱۲
۳
صفحه بعد