من رأی میدهم به شهیدی که بیسر است
هر چند رأی باطلهام در حسابها
تقصیر من که نیست اگر سقفهایتان
اینقدر کوچک است برای عقابها
|ݐ.الف
اینجا برای بالزدن آسمان کم است...
|ݐ.الف
حس میکنم که پشت همین چشمهای شاد
مردی همیشه دلنگران ایستاده است
sosoke
پشت دریچههای شبآلود ذهن من
اندوه شاعران جهان ایستاده است
min
یک بلکه نظر کن که صد البته بسوزیم
یک بار تماشای تو صد بار قشنگ است
|ݐ.الف
من رأی میدهم به شهیدی که بیسر است
هر چند رأی باطلهام در حسابها
مسعود
پشت دریچههای شبآلود ذهن من
اندوه شاعران جهان ایستاده است
sosoke
من رأی میدهم به شهیدی که بیسر است
هر چند رأی باطلهام در حسابها
تقصیر من که نیست اگر سقفهایتان
اینقدر کوچک است برای عقابها
سال هزار و سیصد و شصت و گلوله رفت
آمد هزار و سیصد و هشتاد و خوابها
Dexter
موسی ز کوه آمده یا سامری است این
دیوی قشنگ یا پری دیگری است این
حالا مرددیم که فردا چه میشود
این موریانهها و عصا... ها؟ چه میشود
Dexter
یونسیم و قنوده بر دریا، پشت این غربت نمک تنها
بین این کوسهها خدا ما را، بیش از این امتحان نخواهد کرد
ما حسین شکنجه و دردیم، کینه دیدیم و طاقت آوردیم
ما اگر چه سکوت غم کردیم، تیغ مختارمان نخواهد کرد
Dexter