بریده‌هایی از کتاب جادوهای همیشگی؛ جلد اول

رفع جرم کردن از جادو فقط مبارزه با بی‌عدالتی نیست، نجات دادن افراد بی‌گناهه

«همهٔ این‌ها تقصیر شماست! اگه دنیایی ساخته بودین که با همه به تساوی رفتار می‌کرد، اگه برای تفاوت‌های مردم ارزش قائل می‌شدین، اگه توی جامعه‌تون توانایی‌های مردم رو تشخیص می‌دادین، اون‌وقت نیازی به این حرف‌ها نبود! ولی شما در مسند قضاوتتون نفرت، تبعیض و سرکوب رو رواج دادین و با این کارتون باعث شدین ملکهٔ برفی متولد بشه! شما باعث‌وبانی سرمای وجود اون هستین! حالا اگه انتظار دارین که ما مشکلی رو که خودتون درست کرده‌این حل کنیم، باید خواسته‌های ما رو برآورده کنین. اگه مخالفین، بهتون توصیه می‌کنم که از الان به فکر خرید کت و لباس باشین، آقایون، چون حالاحالاها باید با زمستون سر کنین.»

تقدیم به همهٔ آدم‌های شجاعی که شهامت داشتند خودشان باشند، آن هم در زمانه‌ای که هیچ‌کس آنان را قبول نداشت.

باید ایرادهات رو با آغوش باز بپذیری و از اشتباه‌هات درس بگیری.

فهمید نمی‌تواند درد او را با حرف زدن تسکین بدهد، ولی شاید می‌توانست چیزی بسازد.

هر چقدر هم که دنیا بی‌رحم و نامهربون شد، هیچ‌وقت خوشحالی‌ت رو فدا نکن. هر چقدر کسی باهات بد تا کرد، هیچ‌وقت اجازه نده نفرت از کسی دل‌سوزی و رحم رو ازت بدزده. نبرد خوبی و بدی توی میدون جنگ رخ نمی‌ده، بلکه درون تک‌تک ما شروع می‌شه. اجازه نده خشمت برات تعیین کنه که کدوم طرفی هستی.»

هیچ‌وقت نمی‌تونم بفهمم چرا برای رسیدن به صلح از راه خشونت وارد شدین، هیچ‌وقت نمی‌تونم سر دربیارم چرا خواستین نفرت رو با ترس درمان کنین، ولی من اشتباه‌های شما رو تکرار نمی‌کنم. اگه بخوام راه شما رو ادامه بدم، می‌خوام با قدم‌های خودم توش جلو برم.»

«کل جادو به چهار شاخه تقسیم می‌شه: بهتر کردن، درمان، خلق و تخیل.

«جادو انتخاب‌کردنی نیست، نادانی انتخاب‌کردنیه، نفرت انتخاب‌کردنیه، خشونت انتخاب‌کردنیه، ولی ذات موجودات انتخاب‌کردنی یا اشتباه نیست و مثل روز روشنه که جرم نیست. بهتره این رو یاد بگیرین.»

«واقعیت اینه که مبارزه همیشه هست. همیشه پل‌هایی هست که باید ازشون عبور کرد و همیشه سنگ‌هایی هست که باید از سر راه برداشت. ولی هرگز نباید فرصت لذت بردن از خوشی‌های عمرمون رو هدر بدیم. وقتی توان شاد بودن رو از دست بدیم، خودمون رو تا سطح مشکلاتی که باهاشون روبه‌رو هستیم پایین می‌آریم. به‌خاطر همهٔ جان‌های از دست رفته در این مسیر، نباید از چیزی که امروز براش می‌جنگیم غافل بشیم. پس بیاین به همهٔ کسانی که برای به دست اومدن این لحظه جون خودشون رو فدا کرده‌ان ادای احترام کنیم، بیاین هر روز همون‌طوری آزادانه، باافتخار و شاد زندگی کنیم که اون‌ها برای ما آرزو می‌کردن و به این شکل یادشون رو گرامی بداریم. بیاین با هم فصل جدیدی برای جامعه‌مون رقم بزنیم، تا وقتی در آینده سرگذشتمون رو تعریف می‌کنن، داستان جادو پایانی زیبا و خوش داشته باشه.»

«همهٔ این‌ها تقصیر شماست! اگه دنیایی ساخته بودین که با همه به تساوی رفتار می‌کرد، اگه برای تفاوت‌های مردم ارزش قائل می‌شدین، اگه توی جامعه‌تون توانایی‌های مردم رو تشخیص می‌دادین، اون‌وقت نیازی به این حرف‌ها نبود! ولی شما در مسند قضاوتتون نفرت، تبعیض و سرکوب رو رواج دادین و با این کارتون باعث شدین ملکهٔ برفی متولد بشه! شما باعث‌وبانی سرمای وجود اون هستین!

«گاهی آدم‌های خوب به دلایل درست کارهای بدی انجام می‌دن.»

«چون اگه دنیای بهتری بخوایم، باید از دنیا بهتر باشیم.

جهان هیچ‌وقت برای ما به جای بهتری تبدیل نمی‌شه، مگر اینکه ما اون رو برای همه به جای بهتری تبدیل کنیم. بااین‌که چالش‌های زیادی در انتظارمونه، بااین‌که هنوز مجبوریم دل خیلی‌ها رو نرم کنیم، نباید بذاریم نفرت از کسی دل‌سوزی و رحم رو از ما بدزده یا انگیزه‌مون رو برای طی کردن مسیر کم کنه.» بریستال ادامه داد: «واقعیت اینه که مبارزه همیشه هست. همیشه پل‌هایی هست که باید ازشون عبور کرد و همیشه سنگ‌هایی هست که باید از سر راه برداشت. ولی هرگز نباید فرصت لذت بردن از خوشی‌های عمرمون رو هدر بدیم.

اگه دنیای بهتری بخوایم، باید از دنیا بهتر باشیم.

. جادو گناه دست بردن در طبیعته! هیچ‌کس جز خود خدا حق نداره جهان زیبای اون رو دست‌کاری کنه!

ما با کمک همدیگه می‌تونیم جامعه‌ای بسازیم که توش همهٔ مخلوقات حق زندگی دارن و به اون‌ها کمک کنیم بتونن از همهٔ توانایی‌هاشون استفاده کنن...

انتقام شمشیر دولبه‌ست؛ هر چی بیشتر بهش بچسبی، بیشتر خودت رو زخمی می‌کنی.»

می‌تونی بازی کن، کار همیشه هست!

توی زندگی هیچ‌وقت نمی‌شه از چیزی مطمئن بود، مخصوصاً اگه فقط یه بار تجربه‌ش کرده باشیم.