بریدههایی از کتاب ارتداد
۴٫۱
(۳۰۳)
پایان پرسش، پایان اندیشیدن است. گمان نکنم انسان دست از اندیشیدن بردارد.
احسان
چرا نمیتوان از روی تاریخ پرید و مقدمات را زودتر و فشردهتر محقق کرد. چرا تاریخ اینقدر تنبل است؟
hoda.213
فتنه ترفند خداوند است برای ورق زدن تاریخ، برای زیرورو کردن همه چیز، از ارباب و رعیت
zahra00
عجله سوءتفاهم ایجاد میکند و سوءتفاهم ما را به تأخیر میاندازد، پس عجله ما را عقب میاندازد نه جلو.
lalajihad
گاهی که منطقی بر منطق دیگر نمیچربد و استدلالی قدرت کوبیدن استدلال دیگر را ندارد، انگیزههای تاریخی تعیینکننده میشود.
کاربر ۱۶۵۸۱۲۰
گمان میکنم شک مثل جانور مرموزی کُنج و کنار قلب پنهان میشود تا به وقت خوابآلودگی ایمان سربرآورد. به گمان من شکِ بعد از یقین صدچندان مخوفتر از شکِ پیش از یقین است. شک پیش از یقین به جلو میراند و شک پس از یقین زمینگیر میکند.
کاربر ۱۶۵۸۱۲۰
- «استدراج» یونس! این مفهوم را پیش از این از تو شنیده بودم. گمان نکنم مفهومی از این وحشتناکتر وجود داشته باشد. استدراجْ آغاز تباهی است. همهچیز «بهتدریج» تغییر میکند.
و لحن تو وقتی که کلمهٔ «استدراج» را با احتیاط ادا میکنی، به طرز غریبی عوض میشود. میگویم: «و گاهی با شوک!»
- شوک و تدریج؛ مثل دندانهای یک موجود وحشی، دندانهای فک بالا و پایین، روی هم ساییده میشوند و هویت را میجوند. شیطان شوک، شیطان تدریج!
لیلا نادری
اما پیشوای نهضت بیشتر هشدار میدهد: «با مردمان پراکندهجان، پریشانچشم و خشکیدهذوق، تاریخ به پیش نمیرود. انقلابی که آفاق را دیگرگون کند، عزیمتگاهش اعماق قلب منقلبشدهٔ انسانهاست. انقلاب در آفاق، میوهٔ انقلاب در انفس است.»
کاربر ۱۶۵۸۱۲۰
بلا را ما انتخاب نمیکنیم. بلا غالباً خودش سرزده میآید و ماهیچههای کرخت و خوابآلود تاریخ را به تحرک وامیدارد. بلا میآید تا تاریخ زخم بستر نگیرد.
کاربر ۱۶۵۸۱۲۰
احمد حالا جدیتر به من نگاه میکند؛ ریشش را متفکرانه میخاراند و میگوید: «خیلی روشن است که فرح مأموریت دارد ایران را به فاحشهخانهٔ منطقه تبدیل کند. حالا دیگر پرطرفدارترین جاذبهٔ توریستی خاورمیانه دخترهای چشمدرشت ایرانیاند. عربهای خلیجفارس و حتی روسها و ترکها نوبت میگیرند برای سفر به سواحل خزر، و این البته بسیار شرافتمندانهتر از بیحیثیت شدن دخترکان ما زیر پای مستشاران امریکایی و اسرائیلی است. پروژهای که غربیها در الجزایر و تونس و مصر اجرا کردند، به شکل کاملتری در ایران اجرا خواهد شد.»
DANIAL
«خالص شدن انقلاب جزئی از فرایند انقلاب است. هر کسی تحمل انقلابی ماندن را ندارد. جدا شدن تدریجیِ پشیمانها و درماندهها جزئی از ابتلاء انقلاب است. ما اجازه نداریم قصاص قبل از جنایت کنیم، باید زمانش فرابرسد.»
mohoza
زمان مانند دو دست قدرتمند ما را به جلو هل میدهد و گاهی ما را میان حادثهای ناشناخته پرتاب میکند. ما در برابر زمان، شیئی ناچیز هستیم که هراسان منتظر آیندهای نامعلوم نشستهایم. خدای خالق زمان، آن را بستر ابتلاء ما قرار داده، گاه بلایی ویرانکننده. از حقارتم در برابر قدرتِ این خالق قَدَرقدرت، در خود مچاله میشوم. زانوهایم را در سینهام جمع میکنم و پیشانیام را به آن تکیه میدهم. نجوا آغاز میشود؛ هماهنگ با تپش نامرتب قلب در سینه و بدون هماهنگی با عقل. نجوا تنها سلاح من در برابر هجوم سهمگین بلا در واحد زمان است. نجوا، با صدایی که حروفش از هم سوا و متمایز نیست، تشخیص داده نمیشود و در آه و زنگی مبهم آمیخته شده و بیرون میریزد.
H.SH
گاهی انسان برای کارهایی که میکند در همان لحظه دلیل موجهی ندارد. آن کار را به منزلهٔ محصول یک سلسله فعل و انفعالات عقلی یا احساسی مرتکب میشود. اگر فعل ارتکابیاش نتیجهٔ خاصی نداشت که فراموش میشود؛ هم خودِ فعل و هم آنچه باعث انجام شدنش شده بود. ولی اگر نتیجهٔ آن فعل ارتکابی ماندگار باشد، آنوقت وسواس فکری آدم را بیچاره میکند و انبوهی از پرسشهای سرزنشآمیز فرامیرسد. حالا من دارم به آن سکوتِ منفعلانه فکر میکنم. چرا همان پنجرهٔ نیمهباز تردید را رها کردم و رو برگرداندم؟
H.SH
خستگی، حتی از استبداد هم وحشتناکتر است. خستگی، تن دادن است، پذیرفتن است، کوتاه آمدن است. کوتاه آمدن وحشتناک است
learn all
من کمتر به این فکر کرده بودم که همهچیز از چنین نقطهٔ تعیینکنندهای سرچشمه گرفته است. از مخالفت با یک فرمان امام، مخالفت فقط با یک خواست امام! تحلیل حادثه در منشأ ماجرا کوچک به نظر میرسد؛ اما نتیجه را که بسنجی، بزرگیِ خطا خود را نشان میدهد. برخی با فرمان امام مخالفت کردند، این برای تاریخ، ماجرای بزرگی نیست. امام دیکتاتور نبود، میشد با او مخالفت کرد. میشد گروهی جلوی فرمان و خواست او بایستند، و ایستادند. اندازهٔ این مخالفت در نقطهٔ آغاز چندان به چشم نمیآید، اما در نقطهٔ پایان، چنان بزرگ است که مسیر تاریخ را تغییر داده است.
learn all
تن و لامسه واقعیتی انکارناپذیر است. ولی عشق نه با آن آغاز میشود و نه با آن پایان مییابد. در سطحی پایینتر از کلمه و معنا که خانهٔ اصلی ابراز عشق است، گاهی تن و لامسه هم با حرارتش، حضور عشق را تأیید میکند. ولی آنها که از سطح تن و لامسه عشق را آغاز میکنند، بعید میدانم به سطح کلمه و معنا اوج بگیرند. همانطور که اگر بگویند عشق در یک نگاه متولد میشود و شعله میکشد، دغلبازی کردهاند. تازهکارها غالباً سرکشیِ هوس را با تولد عشق اشتباه میگیرند.
گوشهٔ لبهایت به طور خوشایندی کش میآید. چشمهایت را تنگ میکنی و با شیطنت میپرسی: «پس حادثهٔ زیر پلچوبی چه بود؟»
learn all
من همهٔ این بریز و بپاشها را به حسابِ تولد تو میگذارم نه تولد خواهر اعلیحضرت. این هم نوعی مبارزه است که معنای رویدادها را آنطور که میخواهیم تغییر بدهیم.
learn all
من همهٔ این بریز و بپاشها را به حسابِ تولد تو میگذارم نه تولد خواهر اعلیحضرت. این هم نوعی مبارزه است که معنای رویدادها را آنطور که میخواهیم تغییر بدهیم.
learn all
مقیاس تحقق وعدههای الهی عُمر کوتاه یک نسل نیست، کل تاریخ است. وعدههای خدا تحقق مییابند و آنگاه که مؤمنان پیروز شوند، از جهت شمارش روز و ماه و سال هم خداوند ایّام رنج بشر در سلطنت طاغوت را جبران خواهد کرد.
molkeiran
ناجه آرزویی آمیخته با حسرت است؛ رؤیای شیرینی که گویا دقیقاً در لحظهای که باید تحقق بیابد، بر باد میرود.
molkeiran
حجم
۲۰۵٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۴۸ صفحه
حجم
۲۰۵٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۴۸ صفحه
قیمت:
۷۴,۰۰۰
۳۷,۰۰۰۵۰%
تومان