بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب همین حوالی | طاقچه
تصویر جلد کتاب همین حوالی

بریده‌هایی از کتاب همین حوالی

انتشارات:نشر ماهی
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۷از ۳۰ رأی
۳٫۷
(۳۰)
هر خریدی خوشحالم می‌کند، حالا هرقدر هم ناچیز. هرکدامشان به‌نوعی به زندگی‌ام اعتبار می‌بخشد.
آبـــــان🍊
او از لذت‌های کوچکی که تنهایی برایم به ارمغان می‌آورد هیچ درکی ندارد،
marie
هنوز افسوس جوانی بربادرفته‌ام را می‌خورم، جوانی بدون عصیان.
marie
آسمان، برخلاف دریا، هرگز به کسانی که از آن می‌گذرند چنگ نمی‌زند. آسمان چیزی از روح ما را در خود نگه نمی‌دارد. اصلا برایش مهم نیست. آسمان همیشه متغیر است، هرلحظه به یک رنگ، تعریف‌ناپذیر.
hamtaf
وانگهی، دیگر کی دفتر می‌خرد؟ دانشجوهای من به‌ندرت می‌توانند با دست بنویسند. آن‌ها برای شناختن زندگی و کشف جهان کلیدها را فشار می‌دهند. اندیشه‌هایشان بر صفحه‌نمایش ظاهر می‌شوند و در دل ابرهایی آشیان می‌کنند که نه جسم دارند و نه مشکل کمبود فضا.
hamtaf
میل غریزی ما آدم‌ها برای بیان احساسات و توضیح نظرات خود و قصه‌گفتن برای یکدیگر مرا به شگفت می‌آورد.
hamtaf
گرچه تنها زندگی می‌کنم، از یک بغل محکم خوشحال می‌شوم، از دو بوسه بر گونه‌ها و پیاده‌روی کوتاهی در خیابان.
hamtaf
او در خیالات من بود؟ نه، شک ندارم که دیدمش، نسخه‌ای متفاوت از خودم با گام‌های چابک، مصمم برای رفتن به جایی، درست به پیش رو
marie
ما در آن فضای فراخ‌گشوده حبس شده‌ایم، محصور میان این تُهیگی بزرگ.
marie
وقتی با هم بودیم، تنها کاری که می‌کردم گوش‌دادن به حرف‌های او بود. می‌خواستم همهٔ مشکلاتش را حل کنم، حتی مشکلات جزئی و پیش‌پاافتاده‌اش را، از یأس‌های فلسفی بگیر تا گرفتن کمرش. اما حالا می‌توانم نگاهش کنم، بی‌آن‌که آن اضطراب ملال‌آور و نالیدن‌های بی‌پایانش ذره‌ای بر من اثر بگذارد.
kurdistan_f
اوایل از این رفتارهایش کفری می‌شدم، اما به‌مرور عادت کردم. عاشقش بودم و می‌بخشیدمش.
kurdistan_f
وقتی با هم بودیم، تنها کاری که می‌کردم گوش‌دادن به حرف‌های او بود. می‌خواستم همهٔ مشکلاتش را حل کنم، حتی مشکلات جزئی و پیش‌پاافتاده‌اش را، از یأس‌های فلسفی بگیر تا گرفتن کمرش. اما حالا می‌توانم نگاهش کنم، بی‌آن‌که آن اضطراب ملال‌آور و نالیدن‌های بی‌پایانش ذره‌ای بر من اثر بگذارد.
kurdistan_f
در این فصل که به تاریکی می‌گراید، از سایه‌هایی که ناگزیر سربرمی‌آورند گریزی نیست. از سایه‌هایی که خانواده‌هایمان بر سرمان می‌اندازند نیز گریزی نداریم. با همهٔ این‌ها، گاهی دلم برای سایبان دلنشینی که یک یار موافق فراهم می‌کند تنگ می‌شود.
hamtaf
انزوا مستلزم ارزیابی دقیق زمان است و من همیشه این موضوع را درک کرده‌ام. به پول داخل کیف می‌ماند: باید بدانی چقدر وقت برای تلف‌کردن داری، تا شام چقدر مانده و تا قبل از خواب چقدر.
hamtaf
او مثل خودم چهل وچندساله است، اما همیشه دستپاچه و عجول. همهٔ چیزهایی را که من ندارم او دارد: شوهر، بچه، برنامه‌های ثابت، یک خانهٔ ییلاقی. به عبارت بهتر، همان زندگی موفقی را دارد که پدر و مادرم همیشه برای من آرزو می‌کردند.
hamtaf
او هر جلسه از من می‌خواهد خاطرهٔ خوبی را برایش تعریف کنم. متأسفانه من از بچگی‌ام خاطرات خوش چندانی ندارم. به جایش از بالکن آپارتمانم حرف می‌زنم، وقتی زیر نور آفتاب در آن می‌نشینم و صبحانه می‌خورم.
hamtaf
می‌دانم اگر به مادرم بگویم از تنهایی‌ام خوشحالم، چه واکنشی نشان خواهد داد. اگر به او بگویم خوشحالم که اختیار زمان و مکان خودم را دارم (به‌رغم سکوت و چراغ‌هایی که هرگز موقع بیرون‌رفتن از خانه خاموششان نمی‌کنم و رادیویی که همیشه روشن است)، بی‌آن‌که قانع شود هاج وواج نگاهم خواهد کرد. از نظر او، تنهایی چیزی نیست جز یک کمبود. او از لذت‌های کوچکی که تنهایی برایم به ارمغان می‌آورد هیچ درکی ندارد، بنابراین جروبحث بی‌فایده است.
hamtaf
موقع حرف‌زدن لبخند می‌زند، انگار بخواهد به دنیا بگوید: ببینید من چقدر خوشبختم.
hamtaf
(هرچند من معادل «جعبهٔ شادی» را برای پورتاجویه ترجیح می‌دهم، چون فکرش را که می‌کنم، می‌بینم این اصطلاح زیباترین واژهٔ ایتالیایی است.)
marie
portagioie؛ واژهٔ ایتالیایی به معنی جعبهٔ جواهر. gioia هم به معنای شادی است و هم جواهر. porta، مشتق از فعل لاتین porta¦re، به گروه کلماتی تعلق دارد که با افعال حمل‌کردن، آوردن، بردن و منتقل‌کردن مرتبطند و آن‌ها نیز به‌نوبهٔ خود ریشهٔ واژگان مترادف با «در»، «دروازه» و «درگاه» هستند. بنابراین پورتاجویه در ایتالیایی می‌تواند علاوه بر جعبهٔ جواهر به ظرف شادی، درگاه یا دروازه‌ای رو به شادی وشادی‌آفرین نیز تعبیر شود.
marie

حجم

۱۱۸٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۴۴ صفحه

حجم

۱۱۸٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۴۴ صفحه

قیمت:
۴۰,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
۲صفحه بعد