شرایط اضطراری و الزامات زیست مخفی و نیز عدم اطلاع او از همه آنچه که در پیرامونش بهخصوص در زندانها میگذشت از جمله دلایلی هستند تا بخشی از نوشتههایش با واقعیتهای جاری در همان دوره همخوانی نداشته باشند
احسان رضاپور
اگه خوب فکر کنی میبینی تو در صورتی که از روی وجدان اقدام کنی نباید این دختره را بدبختش کنی ... چون این مغایر با اون وجدانیه که تو ادعاشو میکنی. تو میخوای مبارزه مسلحانه کنی اون یک دختر عادیست، همرزم تو، همسنگر تو بود باز چیزی، اما آخه اون اهل این حرفا که نیس. اون میخواد زندگی کنه، بچه دار بشه، راحت باشه، خلاصه با وضع تو که جور درنمیاد. تو فوقش شش ماه دیگر میتونی با او باشی. بعد بری به کوه اون وقت تکلیف اون چی میشه؟ تو اگه راس راستی اونو دوست داری نباید اونو بگیری، چون چند ماه دیگه با شکم برآمده بفرستیش زیر دست جلادان ساواک که چی بشه، این با کدوم وجدانی که تو میگی جور در میاد.
احسان رضاپور
تعریف میکرد که بیشتر افراد قضا و قدری هستند، حتی در ناحیه مین گذاری شده بیآنکه مهلت دهند نواحی مین گذاری شده بررسی شود، با این اعتقاد که اگر خدا بخواهد خواهیم مرد، اگر نخواهد نه، به این نواحی قدم میگذاشتند و به ناگزیر نابود میشدند.
احسان رضاپور