نمیدانم حرفم را باور میکنید یا نه. نیمی از عمر را به تمسخر آنچه دیگران به آن اعتقاد دارند میگذرانیم و نیمی دیگر را در اعتقاد به آنچه دیگران به تمسخر میگیرند.
ب
نیمی از عمر را به تمسخر آنچه دیگران به آن اعتقاد دارند میگذرانیم و نیمی دیگر را در اعتقاد به آنچه دیگران به تمسخر میگیرند.
Parinaz
دوستداشتن یعنی اینکه بتوانی انتظار هم بکشی.
سمیرا میرزایی
تا به حال برایتان پیش آمده که احساس کنید به اندازه هزار سال پیر شدهاید، چون هرچه روی کره خاکی بوده تا حد امکان دیدهاید و تجربه کردهاید و روزهایی هم که یکی پشت سر دیگری میآیند دیگر تفاوتی با هم ندارند و تنها کپی رنگ و رو رفتهای هستند از یک روز مستعمل و زهوار در رفته؟
Juror #8
هدیه یعنی چیزی که اصلاً انتظارش را نداری.
سمیرا میرزایی
دایناسورها بدون انسان هم خیلی خوب زندگی میکردند. اسفناج میخوردند، علف میخوردند، یا هر چیز دیگری را که گیرشان میآمد. احتیاجی هم نداشتند ساعت هفت صبح از خواب بیدار شوند تا بیایند و یک نفر برایشان از ماقبل تاریخ حرف بزند. آنها خودشان خودبهخود خوب میدانستند که در ماقبل تاریخاند.
سمیرا میرزایی
تفاهم با هم در هیچ زبانی به اندازه زبان مادری سخت نیست.
Juror #8
اوفیزینا کمی فکر کرد و بعد گفت: "اگه خراب شده میشه تعمیرش کرد."
سمیه
هوا آنقدر گرم شده بود که تخممرغها نهتنها روی سقف ماشینها بلکه توی کون مرغها هم آبپز میشدند.
MohammadAmin
تا به حال برایتان پیش آمده که احساس کنید به اندازه هزار سال پیر شدهاید، چون هرچه روی کره خاکی بوده تا حد امکان دیدهاید و تجربه کردهاید و روزهایی هم که یکی پشت سر دیگری میآیند دیگر تفاوتی با هم ندارند و تنها کپی رنگ و رو رفتهای هستند از یک روز مستعمل و زهوار در رفته؟
برایتان پیش آمده یا نه؟
سمیرا میرزایی