بریدههایی از کتاب آرتمیس؛ رویایی به وسعت دریا
۴٫۳
(۲۵۸)
که تنها با صبر هر گلی میوه میشه.
Mahya
تا زمانی که انسان همان انسان است تاریخ پیوسته تکرار میشود.
Fateme Soltani
انسانهای بااراده تقدیر جهان رو رقم میزنن. و تو چنین انسانی هستی آرتمیس.
- شما که من رو نمیشناسید، چطور...
- اما تنها نمیتونی در این مسیر پیش بری. باید چیزی رو که گم کردی پیدا کنی.
- من چه چیزی رو گم کردم؟
- همون چیزی که ازش فرار میکنی.
- من فرار نمیکنم.
- مطمئنی؟
- مطمئنم.
SARINA
پدر حرفهای عجیبی میزنه. گفتم که. کسی که نابیناست، فقط چیزی که ما میبینیم نمیبینه. دیدنیهای این دنیا بیشتر از دیدنیهای چشمه.
SARINA
پادشاه از ملکه میپرسد:
- چه درخواستی از من دارید؟
- پادشاه عمری طولانی داشته باشن. آرتمیس از کاریا تا پارسه به تنهایی سفر کرده. جسارتی بینظیر داره. یاد جوانی خودم رو زنده میکنه.
- شما متینتر و باوقارتر بودید.
ملکه لبخند میزند. مشخص است چقدر پادشاه داریوش را دوست دارد. حتما پادشاه نیز علاقهٔ زیادی به ملکه دارد که اینطور از او تعریف میکند، اما من این تعریف را دوست ندارم. ترجیح میدهم جسور و بیپروا باشم تا متین و باوقار.
دختری به نام عشق!
- حالا تو در هجدهسالگی میخوای یک آتوسای کامل باشی!
آتنا با تمسخر این جمله را بر زبان میآورد. تعجبی ندارد. همیشه همینطور است. از زمانی که به یاد دارم، به دنبال اهداف غیرممکن بودم. اغلب هم به آنها نرسیدم اما چارهٔ دیگری نداشتم. وقتی ممکنها قابلتحمل نیستند، باید به دنبال غیرممکن رفت.
دختری به نام عشق!
- واقعا چرا مادر نمیپذیره که نمیتونه از من دختری مثل آفرودیت بسازه؟
- باز دوباره دعوا کردید؟
- اتفاق تازهایه؟
- نه. برای همین عجیبه. تو چرا عادت نمیکنی؟
- وقتی عادت میکنی که شرایط رو بپذیری. من هم نمیپذیرم. هنوز میخوام بجنگم.
- پس بجنگ تا با اتلِس ازدواج نکنی.
دختری به نام عشق!
در دین زرتشت انسانها علاوه بر جسم، فروهر دارن. در وجود هر انسانی فروهر نیکی قرار داده شده که بعد از مرگ به ابدیت میپیونده. انسان وظیفه داره این فروهر رو پاک نگه داره. در این راه رهنمودهایی هست که باید رعایت کنه. خلاصهٔ این رهنمودها در نماد فروهر قرار داده شده. فروهر انسان کهنسالی رو نشون میده که یک دست به سمت آسمان بلند کرده؛ نمادِ ستایش اهورامزدا. در دست دیگه یک حلقه داره؛ نمادِ پیوند جدانشدنی انسان و اهورامزدا؛ نماد تعهدی که هر انسان در برابر خالقش داره. فروهر دو بال داره و بر هر بال سه پر. پرها نماد پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک هستن. با رعایت این سه، هر انسانی بال پرواز پیدا میکنه و به اهورامزدا میرسه.
Sarah
زمانی فکر میکردم سختیهای این زندگی بالاخره روزی تموم میشه، اما حالا میدونم بیشتر میشه که کمتر نمیشه. زمانی فکر میکردم خودم باید تنها از پس همهٔ این سختیها بربیام، اما حالا میدونم گذشتن از سختیهای بزرگ بدون کمک بقیه ممکن نمیشه. مهمتر از همه اینکه تا امروز فکر میکردم بزرگترین دستآورد من کشتی رعد و مقام دریاسالاریه، اما حالا میدونم دنیا برای من بدون همراهانی مثل شما دنیا نمیشه.
Parla Pashayy
من باید این کشتی رو میان آبها ببرم، باید از سد دشمنان بگذرم، باید از طوفانهای دریایی عبور کنم و این کشتی رو سالم به ساحل برگردونم. ساده نیست. اصلا ساده نیست. برای رسیدن به این هدف من به کمک و همراهی همهٔ شما نیاز دارم. به کمک اهورامزدا هم نیاز دارم. فقط با تلاش من و همراهی شما و کمک اهورامزداست که همهٔ اینها ممکن میشه.- به چهرهٔ تکتکشان نگاه میکنم.- پس نقشهٔ راه ما اینه: خودمون و نقشمون رو میشناسیم؛ اتحاد، هماهنگی و همکاری با هم رو یاد میگیریم، و در نهایت از دستور مقام بالاتر پیروی میکنیم. در این صورت در هر نبردی پیروز میشیم. هر غیرممکنی رو هم ممکن میکنیم.
Parla Pashayy
حقیقت اینه که بعضی از ما با اقبال بهتری به دنیا میایم. دنیا بعضی از ما رو با دستهای پر به زندگی میفرسته و بعضی رو با دستهای خالی. شاید در نگاه اول ناعادلانه باشه، که هست. شاید قلبمون رو به درد بیاره، که میاره. شاید زندگی رو برای ما سختتر کنه، که میکنه، اما بزرگترین داشتهٔ ما توانایی جنگیدن ماست. ما میتونیم رویایی داشته باشیم و برای رسیدن به این رویا بجنگیم. ما میتونیم هر آنچه دنیا به ما نداده، با دستان خودمون بگیریم. البته که ممکنه دنیا ما رو باور نداشته باشه. ممکنه هزاران مانع مقابل ما قرار بده، اما ما باید به خودمون ایمان داشته باشیم.- مکث میکنم.- من یک دختر ایونی بودم و به خودم ایمان داشتم. برای من شکست معنا نداشت. غیرممکن هم وجود نداشت. که اگر شکست معنا داشت و غیرممکن هم وجود داشت، الان اینجا نبودم.
Parla Pashayy
دریا به هیچ آدمی فرصت دوباره نمیده.
Parla Pashayy
سرنوشت هر یک از ما در روزی نوشته شده. امرداد، شهریور، مهر، آبان، آذر، دی، بهمن، اسپند، فروردین، اردیبهشت، خرداد و تیر... روز تو، روز تیره. سرنوشتت با تیر نوشته شده.
Parla Pashayy
آرش! کماندار بزرگ سرزمین پاک ایران! که مهر مردمم در قلب و آرمانشان در سینه دارم. زمین و باد و تیر، جملگی فرمانبر و من، بندهٔ لطف خداوندم. که چون فرصت دهد، تیرم به سمت خاوران راه است
Parla Pashayy
چقدر خوب که میدانم افسانهها از واقعیت بسیار فاصله دارند.
B.A.H.A.R
- ای اهورا! مرا بر هر آنچه که به آزار بیمم دهد، توانایی ده و چیره گردان؛ آنچنان که یارانم را از هر آزاری بازتوانم داشت.
shaye
- من هنوز بهت اعتماد ندارم. هنوز با تمام وجود باور ندارم که هستی. البته میدونم خدا هست. همه میدونن خدایی هست، اما من نتونستم باور کنم این خدا، خدای خوب و مهربانی باشه. من هنوز باور نکردم که تو- بر تو تاکید میکنم.- خدای خوب و مهربانی باشی، اما اگر کمک کنی پیروز بشم، حتما بهت ایمان میارم. خودت ببین! من صادقانه مقابلت زانو زدم. من قدمی به سمتت برداشتم. پس تو هم قدمی به سمتم بردار. کمک کن باور کنم هستی تا زندگی زیباتر و سادهتر بشه. خواهش میکنم کمکم کن.
shaye
هیچوقت دنبال تیر رها شده نگرد. به هدف بخوره یا نخوره فرقی نمیکنه. تو به تیر بعد فکر کن. فکر کن اولین و آخرین تیر توئه. چطور این تیر رو رها میکنی؟
masoom
- کسی که میبینه، فقط میبینه. و کسی که نمیبینه، فقط نمیبینه.
masoom
وقتی ممکنها قابلتحمل نیستند، باید به دنبال غیرممکن رفت
masoom
حجم
۲۶۹٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۵۹ صفحه
حجم
۲۶۹٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۵۹ صفحه
قیمت:
۸۱,۰۰۰
۴۰,۵۰۰۵۰%
تومان