بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب مدرسه مردگان (جلد اول) | صفحه ۳ | طاقچه
تصویر جلد کتاب مدرسه مردگان (جلد اول)

بریده‌هایی از کتاب مدرسه مردگان (جلد اول)

نویسنده:جی. ای. وایت
امتیاز:
۴.۵از ۱۱۴ رأی
۴٫۵
(۱۱۴)
بنجی که توپ فوتبالش را با زانو به هوا پرتاب می‌کرد، گفت: «نباید این کار رو می‌کردی. کارت خیلی‌خیلی خطرناک بوده.» اگنس گفت: «موافقم. خیلی چیزها دربارهٔ این ارواح هست که هنوز نمی‌دونیم. اگه اون موقع که شیء درست رو به زنه ندادی بهت حمله می‌کرد، چی؟»
Kiana
کوردلیا، با اینکه یازده سالش بود، می‌دانست معمولاً انتخاب‌های آسان درست‌ترین انتخاب‌ها نیستند.
HeLeN
ما همیشه نوع زندگی‌مون رو خودمون انتخاب نمی‌کنیم، کوردلیا. بعضی وقت‌ها واسه‌مون انتخابش می‌کنن. تو هم باید مثل بقیه این موضوع رو درک کنی.
HeLeN
دو دختر رابطهٔ دوستی بی‌دردسری شکل دادند. با اینکه نقاط مشترک زیادی بینشان نبود، هر دو به یک دوست نیاز داشتند. و گاهی وقت‌ها همین به‌تنهایی کفایت می‌کرد.
HeLeN
«هیچ‌کس دلش نمی‌خواد خاطرات آدم‌های شاد رو بخونه. واسه اینکه عمیقاً روی خواننده تأثیر بذارین، باید میخچه‌ای به اعماق روحتون فروکنین و بذارین درد چکه‌چکه از وجودتون بریزه بیرون
شکوفا
حس شادی محض از انجام یک کار خیر، بدون اینکه توقع پاداش داشته باشد.
{^دیک‌دیک^}

حجم

۲۱۴٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۲۴۸ صفحه

حجم

۲۱۴٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۲۴۸ صفحه

قیمت:
۸۷,۰۰۰
تومان
صفحه قبل۱۲
۳
صفحه بعد