بریدههایی از کتاب 1Q84 (جلد سوم)
نویسنده:هاروکی موراکامی
مترجم:مهدی غبرایی
ویراستار:نغمه نقشینپور
انتشارات:انتشارات کتابسرای نیک
دستهبندی:
امتیاز:
۴.۲از ۳۳ رأی
۴٫۲
(۳۳)
«‘چه سرد باشد، چه نباشد، خدا حی و حاضر است’»
Mostafa
راحت نمیشود درد را تعمیم داد. هر دردی خصوصیت خودش را دارد. به گفتهی مشهور تولستوی، همهی شادیها شبیه همند، اما هر درد به طرز خودش دردبار است.
Mostafa
راحت نمیشود درد را تعمیم داد. هر دردی خصوصیت خودش را دارد. به گفتهی مشهور تولستوی، همهی شادیها شبیه همند، اما هر درد به طرز خودش دردبار اس
Mostafa
«همیشه تعداد آدمهایی که کار دنیا را خرابتر میکنند، به آنهایی که بهترش میکنند میچربد.»
Mostafa
«سالها تنهایی سر کردم. و بدجوری صدمه دیدم. کاش مدتها پیش تو را میدیدم، آنوقت دیگر مجبور نبودم این همه دور خودم بگردم.»
✿tanin
احساس میکرد در تاریکی کورمالکورمال میکند.
✿tanin
همگی درمانده بودند و بلندپروازی را ترک گفته و عواطفشان فرسوده بود و تسلیم و کرختی خلئی را که پشت سر گذاشته بودند انباشته بود.
✿tanin
گلنگدن را بار دیگر کشید، ضامن را زد و تپانچه را روی میز گذاشت. چشمها را که بست، احساس کرد چیزی در تاریکی، نوری خفیف، لحظهای جان گرفت و محو شد. نمیدانست چیست.
✿tanin
«به من به کفایت و سرشار عنایت کن. اکنون قلبم به رویت گشوده است و دست از دامنت نمیکشم، مگر اینکه برکتم دهی. اگر میخواهی مرا غرق کن. اما تشنهکامم نگذار. آبت را از من دریغ نکن،۷ آسمان!»
habibi
«هر جا که امید هست، رنج هم هست.»
ساناز
«مردم به عادت نیاز دارند. عادت مثل درونمایهی موسیقی است. ولی همین عادت مانع فکر و عملت میشود و آزادیت را محدود میکند. اولویتهایت را تعیین و در برخی موارد منطقت را منحرف میکند.
حسین احمدی
تامارو گفت: «نمیدانم. شاید، شاید هم نه. فرق دارد. فقط دارم میگویم چه میکردم. چون به چیز دیگری فکر نمیکنم. وقتی پای فکر و عمل به میان بیاید، هرکسی یک رشته عادت دارد و وقتی پای عادت در بین باشد، نقطه ضعف هم هست.»
حسین احمدی
بیوهزن گفت: «راستش، تا چندی پیش خودم هم همین فکر را میکردم.» خندهای کرد که به بهترین نحو میشود گفت خندهی خشک. «مطمئن بودم که آدم خاصی هستم. اما زمان آهستهآهسته زندگی را میتراشد. مردم ظاهراً وقتی میمیرند که زمانشان به سر آمده. اما در اصل رفتهرفته میمیرند، از درون. و سرآخر روزی میرسد که باید تسویهحساب کنی. هیچکس راه فرار ندارد. آدم باید قیمت آنچه را گرفته بپردازد. تازگی به این حقیقت پی بردهام.»
حسین احمدی
در مدرسهی ابتدایی کمتر حرف میزد. میدانست اگر لازم باشد میتواند بلبلزبانی کند، اما هیچ دوست صمیمی نداشت و هیچوقت فرصت دست نداد تا نشان دهد در حرف زدن مهارت دارد. پس همیشه دهنش را میبست و گوشها را باز نگه میداشت و با دقت به گفتههای دیگران گوش میداد. منظورش این بود که از هر چیزی میشنید نکتهای بیاموزد. سرآخر این عادت ابزار خوبی در آب درآمد. از این راه به چند واقعیت مهم دست یافت، از جمله این یکی: اکثر مردم دنیا واقعاً از مغز خود برای فکر کردن استفاده نمیکنند و آنهایی که فکر نمیکنند، کسانی هستند که به دیگران گوش نمیدهند.
حسین احمدی
فهم تازهای نصیبش شد. معنای ادامهی زندگی همین است. وقتی امیدوار باشی، از آن به زندگی خوراک میدهی و مانند نشان راهنما از آن بهره میگیری. زندگی بی امید محال است.
حسین احمدی
پیر شدن شوخی ندارد، اصلاً. درِ کشوهایی که خاطراتت را در آن تلنبار میکنی، بهزحمت وامیشود. قبلاً بیهیچ مشکلی یکهو درش را میکشیدم و باز میکردم، اما این دفعه یک هفته تمام طول کشید تا یادم بیاید.»
حسین احمدی
وقتی امیدوار باشی، از آن به زندگی خوراک میدهی و مانند نشان راهنما از آن بهره میگیری. زندگی بی امید محال است.
FMG
چرمهای مشکی ارزان بیمایه، با تخت زمخت. آنقدر میپوشیدشان که پارهپوره میشد، پاشنهها ورمیآمد و از ریخت میافتاد . تنگو که بچه بود، این کفشهای پارهپوره و کج و کوله را آنقدر دیده بود که حالش بد میشد. به حال پدرش غصه نمیخورد، اما برای کفشها متأسف میشد. یاد حیوان بارکش رقتانگیزی میافتاد که تا حد مرگ از او کار می کشیدند.
اما حالا که یادش افتاد، آیا پدرش هم مثل همان حیوان بارکش در حال مردن نبود؟
خاک
اما وقتی ‘من’ قدم به این دنیا گذاشت، باید بار اخلاقیات را به دوش بکشد. باید این را خوب به خاطر داشته باشی.»
mojgan
دانش و توانایی ابزار است، نه چیزهایی برای نمایش.
Anonymous
حجم
۳۹۹٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۴۷۸ صفحه
حجم
۳۹۹٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۴۷۸ صفحه
قیمت:
۶۷,۰۰۰
۳۳,۵۰۰۵۰%
تومان