بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب گورمه رپسودی | صفحه ۲ | طاقچه
کتاب گورمه رپسودی اثر موریل باربری

بریده‌هایی از کتاب گورمه رپسودی

دسته‌بندی:
امتیاز:
۲.۵از ۸ رأی
۲٫۵
(۸)
از تو متنفرم. عاشقت هستم. و از دمدمی‌مزاج بودنم چنان بیزارم که می‌توانم فریاد بزنم.
SaNaZ
من بار دیگر به زندان انفرادی بی‌اعتناییش سقوط کردم.
SaNaZ
«نه، آنچه به هنرشان تزریق می‌شد نه شخصیتشان بود و نه استعدادشان برای زندگی. نه حتی سادگی روحشان. بلکه عشقشان به انجامِ صحیح و کامل وظیفه بود و یا سخت‌کوشیشان. اینکه حتی اگر اسمی هم از آن برده نمی‌شد، می‌دانستند کاری اصیل و باشکوه انجام می‌دهند. کاری که می‌توانستند در آن بدرخشند. کاری پست، مادی و فقط در ظاهر سودمند. آن‌ها فرای حقارتی که نه به‌عنوان شخص خودشان، بلکه به خاطر شرایطشان به عنوان یک زن تحمل کرده بودند، به‌خوبی می‌دانستند وقتی مردشان به خانه می‌آید و پشت میز می‌نشیند،‌ سلطنت آن‌ها به عنوان یک زن شروع می‌شود. و این صرفاً نوعی از اراده و قدرت در «اقتصاد داخلی خانه» که در آن می‌توانستند از تسلط مردان بر اقتصاد بیرونی خانواده و هرچیز دیگری انتقام بگیرند، نبود. خیلی بیش از این‌ها بود. می‌دانستند شاهکارشان مستقیم با قلب و بدن مردان سخن می‌گوید. در چشم آن مردان، این نوعی اعطای قدرت محسوب می‌شد.
f.r
«برای من هم آشپزخانهٔ مادربزرگم غار جادوگری بود. گمانم تمام موفقیت حرفه‌ایم از فومه و عطر مطبوعی که از آشپزخانه‌اش به مشام می‌رسید و وجودم را در بر می‌گرفت شروع شد. مردم نمی‌دانند «خواستن»، «تمایل شدید» چیست. وقتی که تمایل شدید، تو را هیپنوتیزم و وجودت را تصاحب می‌کند. چنان که مجنون می‌شوی، تسخیرشده، حاضر به انجام هرکاری، فقط برای خرده‌نان‌ها، برای بوکشیدنی کوتاه از معجون معطر روی اجاق. مقهور عطر خودِ شیطان. مادربزرگ لبریز از انرژی و حس شوخ‌طبعی آزارنده، نیروی حیاتی شگرف در خود داشت که همهٔ آشپزخانه را با سرزندگی خیره‌کننده‌ای به تملک خویش درمی‌آورد. گویی در قلب گدازه‌های آتشین قرار داشت. شعله می‌کشید و مرا با این تابش گرم و معطر روشن می‌کرد.»
f.r

حجم

۱۲۶٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۷۲ صفحه

حجم

۱۲۶٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۷۲ صفحه

قیمت:
۴۵,۰۰۰
۲۷,۰۰۰
۴۰%
تومان
صفحه قبل۱
۲
صفحه بعد