بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب گربه سیاه | طاقچه
کتاب گربه سیاه اثر ادگار آلن‌پو

بریده‌هایی از کتاب گربه سیاه

امتیاز:
۳.۸از ۲۳ رأی
۳٫۸
(۲۳)
اکثرا مرا به دلیل بی‌ثمر بودن نبوغم سرزنش کرده‌اند و نداشتن قدرت تخیل را مثل یک جنایت به من نسبت داده‌اند
سپیده
عشق به شرارت، عطش تمام نشدنی روح است برای خودآزاری.
minok
یک روز صبح، در کمال خونسردی، طنابی بر گردنش گره زدم و از شاخه درخت آویزانش کردم. لحظه‌ای بعد اشک پشیمانی چشمانم را پوشانده بود. او را دار زدم چون می‌دانستم تا پیش از آن مرا دوست داشت. چون می‌دانستم کاری که سبب خشم من شود انجام نداده بود. دارش زدم چون می‌دانستم با این کار مرتکب گناه می‌شوم. گناهی غیرقابل بخشایش که روحم را برای همیشه به رسوایی می‌کشد.
hamed kianfar
در آن هنگام به این فکر افتاده بودم که مردن به آن شکل چقدر می‌توانست با شکوه باشد و چقدر احمقانه است اگر من در مقابل چنان جلوه گری از عظمت طبیعت در اندیشه احمقانه حفظ زندگی خودم باشم. فکر می‌کنم وقتی این فکر از مغزم گذشت از شرمندگی قرمز شدم.
danialabdl
مخفی شدن از طرف من کاری جنون آمیز است چرا که این دنیای عجیب اصلاً نمی‌خواهد مرا ببیند!
لیمو

حجم

۱۰۶٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۵۵ صفحه

حجم

۱۰۶٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۵۵ صفحه

قیمت:
۱۲,۹۰۰
۶,۴۵۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد