بریدههایی از کتاب می خواهم چه کاره شوم؟
نویسنده:آلن دوباتن
مترجم:محمد هدایتی
ویراستار:فریدالدین سلیمانی
انتشارات:انتشارات کتابسرای نیک
امتیاز:
۳.۷از ۳۵ رأی
۳٫۷
(۳۵)
دلیل اصلی پرداخت پول در ازای کار این است: مردم پول پرداخت میکنند بهخاطر اینکه مسئله و مشکلی دارند که خودشان به تنهایی از پسش برنمیآیند. به فرد دیگری نیاز است که بیاید و کمک کند -کسی که عموماً هم نمیشناسیمش و او هم این کار را از روی «لطف» و محبت انجام نمیدهد- او هم در ازای کمکی که کرده پول دریافت میکند. هرچه مشکلی [مسئله] که باید حل شود فوریتر و حادتر باشد، تمایل به پرداخت پول بیشتر میشود (بهویژه اگر تعداد کسانی که میتوانند این مشکل را حل کنند کم باشد).
StarShadow
جهان مدرن، از بسیاری جهات، جهان راحتتر و خوشایندتری است (بهخصوص اگر دنداندرد داشته باشید [درمانش در جهان مدرن بسیار راحتتر است])؛ بااینحال، درد و رنجهای خاصی را هم به همراه دارد که هیچ دامنگیر نیاکانمان نبود: اولین و مهمترین این دردها رنج و مشقت ناشی از انتخابِ اشتباه است.
StarShadow
مشاغلی که رؤیایی به نظر میرسند، اگر با حداکثر انگیزه دنبال نشوند، با اولین بحران باعث ناامیدی خواهند شد.
StarShadow
بیایید سؤالی غیرمعمول اما بسیار مهم بپرسیم: در آنچه دوست دارید چهچیزی برایتان جالب است و آن را میپسندید؟ به عبارت دیگر سعی کنید لذتهایتان را خوب بکاوید. فقط به گفتن اینکه چیزی را دوست دارید بسنده نکنید، بلکه سعی کنید برای این دوستداشتن دلیلی پیدا کنید. برای شروع نمونههایی را پیش رویتان گذاشتیم.
وقتی این تمرین را انجام دادید، باید بر ستون سمت راست متمرکز شوید، چراکه این ستون حاویِ جوهرِ ناب آن چیزی است که برایتان جذاب و مفرح است. ستون سمت چپ منابع لذت شماست، اما آنچه در سمت راست نوشته شده آن چیزی است که لذت واقعی به شمار میآید و خودآگاهی و دانشی بهمراتب مفیدتر است.
مادربزرگ علی💝
آنچه داریم یاد میگیریم این است که پول درآوردن تنها خواست ما از کارکردن نیست. کار باید برایمان جذاب هم باشد. بزرگسالان گاهی برای توصیف بهترین نوع کار از صفت «معنادار» استفاده میکنند، یعنی کاری که به طریقی به دیگر آدمها هم کمک برساند، یا با کاستن از رنجشان یا با افزودن بر لذتشان.
aryan
فقط به گفتن اینکه چیزی را دوست دارید بسنده نکنید، بلکه سعی کنید برای این دوستداشتن دلیلی پیدا کنید.
Samane Ashrafi
وقتی به دیگران کمک میکنیم، در مقایسه با زمانی که کمک دریافت میکنیم، احساس بهتری داریم.
شاید یکی از دوستانتان کمی نگران بوده و شما چیزی گفتهاید و با گفتهٔ شما حالش بهتر شده، و بعد از اینکه توانستهاید حسوحالش را عوض کنید شاد شدهاید. یا اینکه یکروز صبحانه را برای مادرتان آماده کردهاید و او لذت بسیار برده از اینکه چگونه ظرفها را با ظرافت چیدهاید و سینی را آوردهاید و خوشحالی او احساس فوقالعادهای در شما ایجاد کرده، با اینکه کارتان ساده و تاحدی ناچیز بوده است. شاید عجیب به نظر بیاید اما لذت و جذابیتِ هدیهدادن به دیگران بیشتر از دریافت هدیه است.
aryan
غیرممکن است که شغلی برای همهٔ افراد شغل خوبی به حساب بیاید. اینکه چه شغلی برای شما مناسب است از یک سو، به مهارتهایتان بستگی دارد و از سوی دیگر، به نیازهای جهان. پس دیگر نباید به شغل خوب به صورت کلی فکر کنیم، بلکه باید به این فکر کنیم که چه شغلی برای «شما» مناسب است؛ به عبارت دیگر، سلایق، استعدادها و علایق خاص شما مهم میشوند.
مادربزرگ علی💝
یکی از اساسیترین دلایلی که باعث میشود افراد از کارشان لذت ببرند این است که کمککردن به دیگران را دوست دارند. این نکته کمی عجیب به نظر میرسد، چراکه باور غالب بر این است که آدمی دوست دارد چیزی از دیگران بگیرد و از آنها بهرهمند شود. اما درواقع وقتی به دیگران کمک میکنیم، در مقایسه با زمانی که کمک دریافت میکنیم، احساس بهتری داریم.
Samane Ashrafi
وقتی تقاضا برای یک شغل خاص بسیار زیاد باشد، تواناییها و تلاشهایتان [برای رسیدن به آن شغل] احتمالاً با نتیجه و پاداشِ مناسب همراه نخواهد شد. نه به این خاطر که در آن ضعف دارید، بلکه به این خاطر که رقابت در این مشاغل بهطرز وحشتناکی زیاد است. احتمالاً با همینقدر تلاش در شغل و کار دیگری موفقتر (و راضیتر) خواهید بود.
عرفان فدوی
خیلی از بزرگسالان، در درون احساس بزرگسالی نمیکنند. آنها البته بزرگ شدهاند، اما شاید در ذهن و درونشان احساس میکنند با آن وقت که کمسنوسالتر بودند تفاوت زیادی نکردهاند
Samane Ashrafi
پول را مثل جزئی از یک وعدهٔ غذایی در نظر بگیرید، به این شیوه بهتر میتوانید به پول فکر کنید: عنصر مهمی است، اما نمیشود کیفیت همهٔ چیزهای دیگر را، تنها با اتکاء به آن، بالا برد. اگرچه برای پختن خیلی از غذاهای خوشمزه به روغن زیتون نیاز دارید، اما اگر فقط روغن زیتون بخورید احساس ناخوشی میکنید و حتی بیمار میشوید؛ داستان پول هم همین است.
aryan
بزرگترین منبع آگاهی از مسائل، که هریک میتوانند زمینهسازِ کسبوکاری جدید باشند، معمولاً ساده است... و این منبع خود شما هستید. با مشاهدهٔ دقیق مسائلی که شخصاً با آن مواجه شدهاید میتوانید به کسبوکارهای جدید و مناسبی فکر کنید. بهترین شیوه برای درک نیازهای میلیونها مشتریِ بالقوه، در وهلهٔ اول و بیش از هر چیز، فهم نیازهای خودتان است. هوشمندانهترین شکل از «بازارسنجی» نگریستن به درون خودتان است.
aryan
مدارس عموماً چیزهایی را به شما آموزش میدهند که از پیش کاملاً شناختهشده هستند؛ و اگر شما افکار و ایدههایی را که معلمان قبلاً و بادقت توضیح دادهاند تکرار و بازگو کنید، نمرات خوبی میگیرید. ادعاهای مدارس هرچه هم که باشد، واقعیت این است که بیشتر آنها از دانشآموز نمیخواهند که مبتکر و خلاق باشد، بلکه میخواهند همان چیزهایی را که به او یاد دادهاند تکرار کند
B.A.H.A.R
در جهان مدرن به ما القاء کردهاند که آنهایی را که پول زیادی [از کارشان] در میآورند افرادی خوب و آنهایی را که حقوق کمی دارند آدمهایی بد و کماستعداد به حساب آوریم. انگار که پول شاخصی است که تعیین میکند چه کسی شایسته است و چه کسی نیست؛ به خاطر همین طرزتفکر، کسانی که دریافتی زیادی ندارند غمگین میشوند و عزتنفسشان را از دست میدهند، اتفاقی که بسیار ناراحتکننده است.
B.A.H.A.R
مدارس مدعی هستند که میخواهند دانشآموزانشان «مستقل» و «آزاداندیش» باشند. اما چنین ادعایی تقریباً هیچگاه واقعیت ندارد، اگر چهارصد دانشآموز مستقل فکر کنند، [ادارهٔ] مدرسه بسیار دشوار میشود و هرجومرج به وجود میآید.
Samane Ashrafi
اما هرچه جلوتر میآییم مشاغلِ بیشتر و بیشتری به حل مسائل «ذهنی» میپردازند، مسائلی نظیر اینکه چگونه سرگرم شویم، چگونه به آرامش برسیم و چگونه ایدهٔ جالبی برای فکر کردن داشته باشیم. داشتن آرامشِ ذهنی کماهمیتتر از داشتن یک ساندویچ نیست، اما نکته این است که کارآفرینان تاکنون توجه زیادی به موضوعات مربوط به ذهن و روان نکردهاند، هرچند حتماً در آینده این کار را خواهند کرد.
Samane Ashrafi
خیلی از مشاغل در جهانِ مدرن مسائل و مشکلات پیچیدهای را حل نمیکنند. بلکه به ما کمک میکنند از شرِ برخی دردسرهای جدی که کارمان را به تأخیر میاندازند و ذهنمان را مشغول میکنند خلاص شویم
Samane Ashrafi
عجیب آن است که پرسشِ «در آینده میخواهید چهکاره شوید» اغلب پرسشِ بچهها قلمداد شده است، اما راستش را بخواهید برای بزرگسالان هم پرسشی واقعی و مهم است، آنقدر مهم و سخت که حتی جدیترین و باهوشترینِ آنها هم بهراحتی نمیتوانند به آن پاسخ دهند.
Fatima
بعضی مدارس مدعی هستند که میخواهند دانشآموزانشان «مستقل» و «آزاداندیش» باشند. اما چنین ادعایی تقریباً هیچگاه واقعیت ندارد، اگر چهارصد دانشآموز مستقل فکر کنند، [ادارهٔ] مدرسه بسیار دشوار میشود و هرجومرج به وجود میآید. نتیجه آشفتگی است. در مسیر کلی زندگی، بالاخره جایی هم هست که شما باید از مقررات تخطی کنید، روال را نادیده بگیرید، برخلاف برخی سنتها عمل کنید و انتخابهایی داشته باشید که (حداقل برای مدتزمانی) باورهای مقبول و مورد احترام [عموم] را تحتتأثیر قرار میدهد. این تخطیْ نیازمند قدرتی درونی است، از همان نوع قدرتی که، به شیوهای متناقض، شما را نزد معلمِ تاریخ یا جغرافیا عزیز نمیکند.
B.A.H.A.R
حجم
۱٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه
حجم
۱٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه
قیمت:
۵۴,۰۰۰
۲۷,۰۰۰۵۰%
تومان