بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب به لطافت باران | طاقچه
تصویر جلد کتاب به لطافت باران

بریده‌هایی از کتاب به لطافت باران

امتیاز:
۲.۰از ۴ رأی
۲٫۰
(۴)
«توبه دو بازگشت از خداوند متعال به بنده و یک بازگشت از بنده به سوی خداوند سبحان است. نخست خداوند به بنده توبه و رجوع نموده و او را متوجه گناهش می‌کند، سپس بنده به سوی خداوند توبه و بازگشت می‌کند، آنگاه خداوند با مغفرت به سوی بنده رجوع نموده و توبه او را می‌پذیرد.»
کاربر ۳۰۴۰۸۳۴
گفت که «در زندگی آزاد باش! هان! گذران است جهان؛ شاد باش! رو به خودت نسبت هستی مده! دل به چنین مستی و پستی مده زانچه نداری ز چه افسرده‌ای وز غم و اندوه، دل آزرده‌ای؟!
کاربر ۳۰۴۰۸۳۴
اگر طالب حقیقت باشی، گمشدهٔ خویش را خواهی یافت و درمی‌یابی هرآنچه می‌خواستی رمز و رازش در وجود خودت نهاده شده است
میرزا ابراهیم
"بندهٔ خدا بایستی حق‌شناس باشد. اگر آدم حق مردم را نتواند ادا کند، حق خدا را هم نمی‌تواند ادا کند
میرزا ابراهیم
بیرون ز تو نیست آنچه در عالم هست از خود بطلب هر آنچه خواهی که تویی
میرزا ابراهیم
بدانیم که راه رسیدن به لقای پروردگار چندان دور و دراز نیست.
کاربر ۳۰۴۰۸۳۴
سحر آمدم به کویت که ببینمت نهانی «أرِنی» نگفته، گفتی دو هزار «لن‌ترانی»
s sorush
دردم از یار است و درمان نیز هم دل فدای او شد و جان نیز هم هر دو عالم یک فروغ روی اوست گفتمت پیدا و پنهان نیز هم
کاربر ۳۰۴۰۸۳۴
آیت‌الله جوادی آملی می‌گویند: «... اگر استاد علامه طباطبایی را فارابی عصر بنامیم، سخنی به گزاف نگفته‌ایم ... شهید مطهری -با آن همه علم و فضیلت- در مقابل علامه، بسان قطره‌ای بود در برابر دریا!»
eli
اگر خدا دارای علم نامحدود است، دیگر نمی‌توان گفت که در کنار علم نامحدود خدا، علم محدود دیگران هم وجود دارد.
کاربر ۳۰۴۰۸۳۴
بندگی‌مان چو گدایان به شرط مزد است
s sorush
رو به خودت نسبت هستی مده!
s sorush
علامه حضور چنین زنی را آنقدر در زندگی‌اش مؤثر می‌دانست که می‌گفت این زن بود که مرا به اینجا رساند. او را شریک کارهای علمی و تألیفات خود قرار داده بود و نیمی از تألیفاتش را متعلق به همسرش می‌دانست.
Hakime Zare
پرستش‌به‌مستی است در کیش‌مهر به شادیّ و آسایش و خواب و خور به جز اشک چشم و به جز داغ دل چه فرهادها مرده در کوه‌ها چه دارد جهان جز دل و مهرِ یار بود کیش من مهر دلدارها ‌ برونند زین حلقه هشیارها ندارند کاری دل‌افگارها نباشد به دست گرفتارها چه حلّاج‌ها رفته بر دارها مگر توده‌هایی ز پندارها
کاربر ۱۹۳۷۲۴۸
کمالات عین ذات ما نیست، زیرا اگر کمالی عین ذات چیزی باشد، هرگز از او جداشدنی نیست. واضح است که روزگاری بر ما گذشته و می‌گذرد که از خود هیچ نداشته‌ایم، نداریم و نخواهیم داشت.
کاربر ۱۹۳۷۲۴۸
این زن مؤمن و باتقوا با این که سواد خواندن و نوشتن نداشت، در فضای روح‌پرور نجف از عنایت صاحب آن آستان شریف بهرهٔ فراوانی برده بود، به طوری که قرآن و زیارت عاشورا را به درستی قرائت می‌کرد و سوره‌هایی از قرآن را نیز به حافظه سپرده بود.
کاربر ۱۹۳۷۲۴۸
«خدای تعالی هم در برابر اسماء جمیلش محمود و سزاوار ستایش است و هم در برابر افعال جمیلش؛ و نیز هیچ حمدی از هیچ حامدی در برابر هیچ امری محمود سر نمی‌زند، مگر آنکه درحقیقت حمد خدا است، برای آنکه آن جمیلی که حمد و ستایش حامد متوجه آنست، فعل خدا است و او ایجادش کرده، پس جنس حمد و همهٔ آن، از آن خدا است.»
Sobhan Naghizadeh
هرچیزی که مخلوق خداست، به آن جهت که مخلوق او است و منسوب به او است؛
Sobhan Naghizadeh
تو مپندار که مجنون سرِ خود مجنون گشت از سَمَک تا به سمایش کشش لیلا برد من به سرچشمهٔ خورشید نه خود بردم راه ذرّه‌ای بودم و مهر تو مرا بالا برد
Sobhan Naghizadeh
«عبادتی که مورد قبول شده باشد، یک نوع خضوع و خشیت می‌آورد.»
Sobhan Naghizadeh

حجم

۲۵۸٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۳۳۴ صفحه

حجم

۲۵۸٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۳۳۴ صفحه

قیمت:
۷۶,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
۲صفحه بعد