بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب خانه ادریسیها | صفحه ۳ | طاقچه
کتاب خانه ادریسیها اثر غزاله  علیزاده

بریده‌هایی از کتاب خانه ادریسیها

انتشارات:انتشارات توس
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۵از ۷۵ رأی
۳٫۵
(۷۵)
نفرتها و عشقهایمان را چقدر جدّی می‌گرفتیم، انگار تا ابد طول می‌کشید.»
Mobina_ql
«رکسانا! زندگی کن! هیچ چیز برابر با آن نیست.»
Fat.mosh
«ما همه چیز را با خیالمان می‌سازیم؛ تا هست نمی‌بینیمش، وقتی از دست رفت، خاطره‌اش را ستاره‌باران می‌کنیم.»
Mobina_ql
شما برای مردم هیچ حقّی قائل نیستید، آنها را وسیله می‌دانید، وقتی کارتان تمام شد، راحت دورشان می‌اندازید
بهار قربانی
من که رأی نمی‌دهم.» ترکان روی نیمکت نشست، پاها را آویخت، تکان داد: «رأی ما اثر ندارد. آتشخانه مرکزی تصمیم می‌گیرد
بهار قربانی
پیروزی بر نفس، کار شعار و فلسفه نیست؛ جریانی خاموش در عمق است.
"هلاله"
دانایی آغاز تباهی‌ست؛ تو برای هر شناخت تازه‌یی باید گوشه‌یی از خودت را قربانی کنی!
"هلاله"
در خاندان ادریسی او اوّلین و آخرین زنی بود که در چارچوبها نگنجید.
"هلاله"
«با برداشتن سنگ اوّل، خرابی سد شروع می‌شود، پشت هر خشونت، چهره زشت خشونتی بزرگتر پنهان شده، ادامه این دور باطل باعث می‌شود تا آسیابهای قدرت با خون به راه بیفتد.»
"هلاله"
همیشه قدرت مرموزی مرا به جاهای ناشناس می‌برد. شاید می‌خواهم از خودم فرار کنم. امّا زمانی می‌رسد که باید ایستاد و جام زهر را تا ته سرکشید.»
"هلاله"

حجم

۵۲۲٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۶۰۸ صفحه

حجم

۵۲۲٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۶۰۸ صفحه

قیمت:
۸۰,۰۰۰
۴۰,۰۰۰
۵۰%
تومان