بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب خانه ادریسیها | طاقچه
کتاب خانه ادریسیها اثر غزاله  علیزاده

بریده‌هایی از کتاب خانه ادریسیها

انتشارات:انتشارات توس
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۵از ۷۲ رأی
۳٫۵
(۷۲)
در گریختن رستگاریی نیست. بمان و چیزی از خودت بساز که نشکند.
بهار قربانی
نفرتها و عشقهایمان را چقدر جدّی می‌گرفتیم، انگار تا ابد طول می‌کشید.» «حالا به مرگ فکر می‌کنید؟» «هیچ‌کس به چیزهای نزدیک فکر نمی‌کند.»
ساکورا
«تو آزادی را نمی‌فهمی، در روحت اثر ندارد.» «عشق اثر بیشتری دارد.» رکسانا گلدان را سر جایش گذاشت: «عشق و آزادی از یک جنسند.» «بله، عشق آزاد می‌کند، امّا معلوم نیست آزادی چه بلایی سر عشق می‌آورد.»
ساکورا
قهرمان یونس روی صندلی جابه‌جا شد: «کجا می‌روی؟ از خودت فرار می‌کنی؟ همه جا آسمان همین رنگ است.» وهاب به ماه تمام، فراز کاج خیره شد: «این جماعت غربتم را به نهایت می‌رسانند.» یونس تبسّمی کرد: «پرتگاه انتها ندارد، مگر به فکرش نباشی. در گریختن رستگاریی نیست. بمان و چیزی از خودت بساز که نشکند.» مرد پیش آمد و مشت گره کرده را رو به چهره او تکان داد: «بگو رستگاری کجاست؟» «دنبالش نگرد! او تو را پیدا می‌کند.» وهاب به سوی باغ رفت: «لعنت بر همه شماها!»
elmira22
از آزادی بیزار بودند، چون آن را نمی‌شناختند. این کلمه مثل حباب، معلّق و بی‌اعتبار بود. از هر قوم و دسته دورش جمع شدند و فوتش کردند، تا ترکید و رفت.
Mobina_ql
کسی آدم را آن‌جور که هست نمی‌بیند
Mobina_ql
از جنگ بدم می‌آید. درک نمی‌کنم منظور از کشته شدن یا کشتن دیگران چیست؟ همه انسانند، می‌خواهند زنده بمانند؛ زیر آفتاب بهاری، لب گندمزار بخوابند. هیچ‌کس در دنیا حق ندارد نعمت زندگی را از دیگری بگیرد.
Mobina_ql
«پرتگاه انتها ندارد، مگر به فکرش نباشی. در گریختن رستگاریی نیست. بمان و چیزی از خودت بساز که نشکند.»
Mobina_ql
تا کسی جا پایش محکم نباشد به سیم آخر نمی‌زند.
بهار قربانی
از جنگ بدم می‌آید. درک نمی‌کنم منظور از کشته شدن یا کشتن دیگران چیست؟ همه انسانند، می‌خواهند زنده بمانند؛ زیر آفتاب بهاری، لب گندمزار بخوابند. هیچ‌کس در دنیا حق ندارد نعمت زندگی را از دیگری بگیرد.
"هلاله"

حجم

۵۲۲٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۶۰۸ صفحه

حجم

۵۲۲٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۶۰۸ صفحه

قیمت:
۸۰,۰۰۰
۴۰,۰۰۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل
۱
۲
...
۸صفحه بعد