اگر لاغر و استخوانی نباشم، پس دیگر چه کسی هستم؟
ژنرالیسم
«آخه مگه میشه از غذا خوشت نیاد؟ پیتزا بهترین چیز روی زمینه. انگار بهشت رو شکل یه دایره کرده باشن.»
روناک
چطور میتوانم «طبیعی» غذا بخورم وقتی همه دارند کاملاً برعکس آن عمل میکنند؟
ژنرالیسم
مامان هنوز هم درک نمیکند که خوب شدن چقدر سخت است. شاید هیچوقت درک نکند. اما شاید مجبور نباشد.
او که من نیست. من هم او نیستم.
من تالیا یا جوزی یا امرسون هم نیستم.
من رایلی هستم.
رایلی حرف ندارد.
ژنرالیسم
زشت بودن حس خوبی دارد. دیوانه بودن حس خوبی دارد؛ حس خوبی دارد که آدم درد بهبودی را فراموش کند و در عوض به اشتباهات بقیه فکر کند.
ژنرالیسم
تا وقتی که واندر وُمن بتواند دنیا را نجات بدهد، وزنش برای چه کسی اهمیت دارد؟
ژنرالیسم
خوب میشوم. بهتر میشوم. بهترین میشوم.
booklover
آنچه بر من گذشت، مرا به اینجا رساند و از صمیم دل شکرگزارم.
زینب دهقانی
ناراحت به نظر میرسید و آنقدر به پاستایش ناخنک زد که مشاور بهش گفت مراقب «رفتارش» باشد. ما هر کاری بکنیم کارکنان اینجا همین اسم را رویش میگذارند. اگر خیلی تند یا خیلی آهسته غذا بخوریم، این یک رفتار اختلال تغذیهای است. اگر غذایمان را زیادی بجویم، یک رفتار است. اگر به غذایمان نگاه چپ کنیم، یک رفتار است.
مجبور شدم دوباره به کوه غذایی که جلویم بود توجه کنم؛ همانی که باید شش بار در روز ازش بالا میرفتم. هر قدمی که برمیدارم، شیبش بیشتر و بیشتر میشود.
زینب دهقانی
امروز صبح در جلسهٔ گروهی، هدر گفت که ما، آدمهای مبتلا به اختلالات تغذیه، بدترین منتقدهای خودمانیم؛ یعنی در مورد اشتباهاتمان وسواس داریم و آنها را از آنچه واقعاً هستند، بزرگتر میکنیم.
ژنرالیسم